Home

Awesome

Persian-Wikipedia-Corpus

Parsing the Persian wikipedia's markup language into JSON and the most modern deep learning models built on it.
A complete copy of Persian Wikimedia pages, in the form of plain text (without wikitext markup) and metadata embedded in JSON.
The current version is as fawiki-20181001-dump that it contains 1,160,676 useful articles.

Data Format

Note that the each file contains JSON per line format. Each line (article/record) has 12 fields :

  1. "Id": the unique id (int)
  2. "Title": the article (page) title
  3. "Type": the entity type (int) => {0:Unknown, 1:Person, 2:Location, 3:Organization, 4:Event, 6:Other(e.g., film,music,book,...)}
  4. "Rank": the importance rank (int)
  5. "Namespace": the wikipedia namespace
  6. "RedirectList": list of articles that redirect to current page (article)
  7. "IsDisambiguationPage": indicate the article is disambiguation page
  8. "TargetLinksCount": number of articles that linked to the current page (article)
  9. "InfoBox": wikipedia information box of the article
    9.1. "Title": the infobox title e.g., "Title":"شاعر و نویسنده"
    9.2. "KeysAndValues": list of (key,value) pairs of infobox table e.g., "KeysAndValues":[{"Item1":"نام","Item2":"سعدی شیرازی"},{"Item1":"تصویر","Item2":"Sadi in a Rose garden.jpg"}, ...]
  10. "Text": the normailzed plain text of the current article
  11. "Links": list of internal links of the current article
  12. "Parents": list of wikipedia category link for the current article

Sample Line

{
   "Id":56,
   "Title":"سعدی",
   "Type":1,
   "Rank":1414,
   "Namespace":0,
   "RedirectList":[
      "سعدي",
      "سعدي شيرازي",
      "سعدی شیرازی",
      "سعدي و غزل",
      "شیخ مشرف الدین بن مصلح الدین سعدی شیرازی",
      "سعدی و غزل",
      "غزل سعدی",
      "غزليات سعدي",
      "مصلح سعدی",
      "شیخ اجل",
      "استاد سخن",
      "شيخ اجل",
      "شيخ مشرف الدين بن مصلح الدين سعدي شيرازي",
      "غزل سعدي",
      "مصلح سعدي",
      "مصلح‌الدین"
   ],
   "IsDisambiguationPage":false,
   "TargetLinksCount":508,
   "InfoBox":{
      "Title":"شاعر و نویسنده",
      "KeysAndValues":[
         {
            "Item1":"نام",
            "Item2":"سعدی شیرازی"
         },
         {
            "Item1":"تصویر",
            "Item2":"Sadi in a Rose garden.jpg"
         },
         {
            "Item1":"توضیح تصویر",
            "Item2":"سعدی در گلستان، از یک نسخه خطی گورکانی ''[[گلستان]]''، حدود ۱۶۴۵"
         },
         {
            "Item1":"نام اصلی",
            "Item2":"'''[[لقب]]''': مشرف‌الدین'''[[کنیه]]''': ابومحمد'''[[نام کوچک]]''': مصلح'''[[تخلص شعری]]''': سعدی'''نسبت''': شیرازی"
         },
         {
            "Item1":"زمینه فعالیت",
            "Item2":"شعر و نثر فارسی"
         },
         {
            "Item1":"ملیت",
            "Item2":"[[ایران]]ی"
         },
         {
            "Item1":"تاریخ تولد",
            "Item2":"۶۰۶ هجری قمری (۱۲۱۰ میلادی)"
         },
         {
            "Item1":"محل تولد",
            "Item2":"[[شیراز]]"
         },
         {
            "Item1":"تاریخ مرگ",
            "Item2":"۶۹۰ هجری قمری (۱۲۹۱ یا ۱۲۹۲ میلادی)"
         },
         {
            "Item1":"محل مرگ",
            "Item2":"[[شیراز]]"
         },
         {
            "Item1":"محل زندگی",
            "Item2":"[[شیراز]]، [[بغداد]]"
         },
         {
            "Item1":"مدفن",
            "Item2":"[[سعدیه]] واقع در [[شیراز]]"
         },
         {
            "Item1":"در زمان حکومت",
            "Item2":"[[اتابکان فارس]]، [[عباسیان]]، [[خوارزمشاهیان]]، [[ایلخانان]]"
         },
         {
            "Item1":"اتفاقات مهم",
            "Item2":"[[حمله مغول به ایران]]"
         },
         {
            "Item1":"لقب",
            "Item2":"افصح المتکلمین، استاد سخن، شیخ اجل"
         },
         {
            "Item1":"دین",
            "Item2":"[[اسلام]]، [[سنی]]"
         },
         {
            "Item1":"مذهب",
            "Item2":"[[شافعی]]، [[اشعری]]"
         },
         {
            "Item1":"پیشه",
            "Item2":"[[خطیب]]، [[شاعر]] و [[نویسنده]]"
         },
         {
            "Item1":"سبک نوشتاری",
            "Item2":"[[سبک عراقی]]"
         },
         {
            "Item1":"کتاب‌ها",
            "Item2":"''[[گلستان]]''، ''[[بوستان]]''، ''[[غزلیات سعدی]]''"
         },
         {
            "Item1":"دین و مذهب",
            "Item2":"[[اسلام]]، [[سنی]]"
         },
         {
            "Item1":"دیوان اشعار",
            "Item2":"''[[کلیات سعدی]]''"
         },
         {
            "Item1":"تخلص",
            "Item2":"سعدی"
         },
         {
            "Item1":"تحصیلات",
            "Item2":"دانش‌آموخته [[مدرسه نظامیه بغداد]]"
         },
         {
            "Item1":"شاگرد",
            "Item2":"[[سبط بن جوزی]]، [[شهاب‌الدین عمر سهروردی]]"
         },
         {
            "Item1":"تأثیرگذاشته بر",
            "Item2":"[[حافظ شیرازی]]، [[امیرخسرو دهلوی]]، [[ولتر]]، [[گوته]]"
         },
         {
            "Item1":"تأثیرپذیرفته از",
            "Item2":"[[محمد]]([[پیامبر اسلام]])، [[محمد غزالی]]، [[سنایی]]، [[فردوسی]]، [[انوری]]"
         }
      ]
   },
   "Text":"ابومحمد مشرف‌الدین مصلح بن عبدالله بن مشرف متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) شاعر و نویسنده پارسی‌گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استاد سخن، پادشاه سخن، شیخ اجل و حتی به‌طور مطلق، استاد داده‌اند. او در نظامیه بغداد — که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد — تحصیل و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده‌است که به سعدیه معروف است.\nعمده عمر او مصادف با حکومت اتابکان فارس در شیراز و هم‌زمان با حمله مغول به ایران و سقوط بسیاری از حکومت‌های وقت نظیر خوارزمشاهیان و عباسیان بود. البته سرزمین فارس به واسطه تدابیر ابوبکر بن سعد؛ ششمین و معروف‌ترین اتابکان سلغوری فارسی شیراز، از حمله مغول در امان ماند. همچنین قرن ششم و هفتم هجری مصادف با اوج‌گیری تصوف در ایران بود و تاثیر این جریان فکری و فرهنگی در آثار سعدی قابل ملاحظه است. نظر اغلب سعدی‌پژوهان بر این است که سعدی تحت تاثیر آموزه‌های مذهب شافعی و اشعری و بنابراین تقدیرگرا است. در مقابل، نشانه‌هایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده می‌شود. سعدی بیش از آن که تابع اخلاق به‌صورت مطلق و فلسفی آن باشد، مصلحت‌اندیش است و ازین‌رو اصولا نمی‌تواند طرفدار ثابت و بی‌چون‌وچرای قاعده‌ای باشد که احیانا در جای دیگری آن را بیان کرده‌است. برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را غیراخلاقی، بی‌ارزش، متناقض و فاقد نظم سیستماتیک قلمداد کرده‌اند.\nسعدی تاثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشته‌است؛ به‌طوری‌که شباهت قابل توجهی بین فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدت‌ها در مدرسه‌ها و مکتب‌خانه‌ها به‌عنوان منبع آموزش زبان و ادبیات فارسی تدریس می‌شده و بسیاری از ضرب‌المثل‌های رایج در زبان فارسی از آثار وی اقتباس شده‌است. او بر خلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، ساده‌نویسی و ایجاز را در پیش گرفت و توانست — حتی در زمان حیاتش — شهرت زیادی به دست آورد. آثار سعدی اصطلاحا سهل ممتنع است و در آن‌ها نکته‌سنجی و طنز آشکار یا پنهان ملاحظه می‌شود.\nآثار وی در کتاب کلیات سعدی، شامل گلستان به نثر، کتاب بوستان در قالب مثنوی و نیز غزلیات، گردآوری شده‌است. علاوه بر این او آثاری در سایر قالب‌های ادبی نظیر قصیده، قطعه، ترجیع‌بند و تک‌بیت به زبان فارسی و عربی نیز دارد. غزلیات سعدی، اغلب عاشقانه و توصیف‌کننده عشق زمینی است؛ هرچند که وی غزلیات پندآموز و عارفانه نیز سروده‌است. گلستان و بوستان به‌عنوان کتاب‌های اخلاقی شناخته می‌شوند و علاوه بر فارسی‌زبانان، بر اندیشمندان غربی از جمله ولتر و گوته نیز تاثیرگذار بوده‌اند.\nسعدی در زمان حیات شهرت فراوانی داشت. آثار او حتی در هندوستان، آسیای صغیر و آسیای میانه به زبان فارسی یا به صورت ترجمه در دسترس مخاطبانش قرار داشت. او نخستین شاعر ایرانی است که آثارش به یکی از زبان‌های اروپایی ترجمه شده‌است. بسیاری از شاعران و نویسندگان فارسی‌زبان از سبک وی تقلید کرده‌اند. حافظ از جمله شاعرانی بوده که تحت تاثیر سبک سعدی به سرودن غزل پرداخته‌است. در ادبیات معاصر نیز نویسندگانی مانند محمدعلی جمالزاده و ابراهیم گلستان از او تاثیر پذیرفته‌اند. آثار سعدی، بعدها به موسیقی هم راه پیدا کرد و بسیاری از غزل‌های او را خوانندگانی چون تاج اصفهانی، محمدرضا شجریان و غلامحسین بنان خواندند. به‌منظور تجلیل از سعدی، اول اردیبهشت روز آغاز نگارش کتاب گلستان در ایران، روز سعدی نامگذاری شده‌است.\nزمانه سعدی\nوضعیت سیاسی\nحمله مغول به مناطق مختلف جهان که از ۱۲۰۶ تا ۱۲۲۱ میلادی طول کشید.\nمهم‌ترین واقعه قرن هفتم هجری، حمله مغول به ایران است. حمله مغول در سال ۶۱۶ هجری توسط چنگیز آغاز شد و در نهایت در سال ۶۵۶ هجری با تصرف بیشتر قسمت‌های سرزمین ایران و عراق توسط هلاکو به سرانجام رسید. این هجوم با ویران کردن شهرها، سوزاندن کتابخانه‌ها و غارت و کشتار مردم همراه بود. چند میلیون نفر از مردم در این حملات کشته شدند و بسیاری از شهرها با خاک یکسان شدند. اولین سرزمینی که مورد هجوم واقع شد، سرزمین فرارود بود و این حملات باعث شد تا بخشی از مردم به مناطق امن‌تر مانند فارس، اصفهان، هند و آسیای صغیر پناه ببرند.\nسعدی در زمان حکومت اتابکان فارس (یا سلغریان) می‌زیست. این سلسله از سال ۵۴۳ هجری شروع شد و نزدیک به صد و پنجاه سال بعد، یعنی در سال ۶۸۵ هجری، به پایان رسید. ششمین و مشهورترین اتابک این سلسله ابوبکر بن سعد بود که در سال ۶۲۳ هجری به امارت رسید و ۳۵ سال حکومت کرد. پدر وی، سعد بن زنگی تبعیت سلطان محمد خوارزمشاه را پذیرفته بود؛ با از بین رفتن خوارزمشاهیان منطقه فارس به سبب تدبیر ابوبکر بن سعد از تجاوز مغول در امان ماند؛ وی با پذیرفتن اطاعت خان مغول، اجازه سلطنت در فارس (یرلیغ) را از جانب اوگتای خان، امپراتور مغول دریافت کرد. بعدا هلاکوخان، سرسلسله ایلخانان، هم حکومت وی را بر فارس تایید کرد. وی در سال ۶۵۶ هجری، عده‌ای از سپاه خود را برای کمک به هلاکوخان در تسخیر بغداد گسیل کرد. حمله هلاکو به بغداد منجر به انقراض حکومت عباسیان و کشته شدن مستعصم، آخرین خلیفه عباسی شد. اما ابوبکر بن سعد، در سال ۶۵۸ هجری در شیراز درگذشت و پسرش سعد بن ابوبکر هم در راه بازگشت از اردوی ایلخان در منطقه تفرش درگذشت. هلاکو در سال ۶۶۷ امیر انکیانو را به سمت فرماندار مغول در فارس منصوب کرد.\nفرهنگ و ادبیات\nقرن ششم و هفتم هجری مصادف است با اوج‌گیری تصوف، که زمینه گسترش آن از قرن پنجم هجری با پاسخگویی ابوحامد محمد غزالی به شبهات و ایجاد آشتی بین شرع و تصوف فراهم شده‌بود. در این دوران بسیاری از مشایخ صوفیه از جمله عبدالقادر گیلانی و شهاب‌الدین عمر سهروردی ظهور کردند. بسیاری از مکاتب صوفیه از جمله قادریه، سهروردیه و کبرویه بنیان‌گذاری شدند و خانقاه‌های بسیاری ساخته‌شدند. بسیاری از امرا، وزرا و سلاطین ازجمله مستنصر عباسی، طغرل سلجوقی و خواجه نظام الملک از مشایخ صوفیه حمایت کردند. در این دوره، عناصر صوفیانه در اشکال مختلف به شعر و نثر فارسی راه یافت و عالی‌ترین مظاهر شعر تعلیمی در حدیقه سنایی و بعد از آن در اشعار عطار و مولوی نمایان شد. سهروردی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم فلسفه اشراق را با استفاده از آثار صوفیه، منابع فلسفه یونانی و حکمت خسروانی پایه‌گذاری کرد. فلسفه اشراق هم مبتنی بر استدلال عقلی و هم سیر و سلوک عرفانی است. او در صدد زنده کردن حکمت ایرانی در بین ایرانیانی بود که دین اسلام را پذیرفته بودند و ختم شدن حماسه پهلوانی به حماسه عرفانی یکی از ابعاد تحولی است که در این دوران به وقوع پیوست.\nبا روی کار آمدن حاکمان سلجوقی و پس از آن ایلخانی _که علاقه‌ای به شعر نداشتند_ سرودن مدیحه درآمدی برای شاعران ایجاد نمی‌کرد و در نتیجه قصیده که قالب متداول مدح در دوران پیشین بود، کم‌کم‌اهمیت خود را از دست داد. در نقطه مقابل، از آنجا که غزل قالب مناسبی برای بیان مضامین عارفانه و عاشقانه است، شاعران غزل‌سرا ظهور کردند و پایه‌های غزل استوارتر شد. سنایی نخستین شاعری است که به‌جد به سرودن غزل عارفانه و عاشقانه روی آورد و زمینه را برای تکامل آن در آثار شاعران بعد از خود، از جمله عطار، خاقانی، نظامی، سعدی، مولوی و حافظ فراهم کرد.\nاز سوی دیگر، روزگار سعدی مقارن با متداول شدن سبک عراقی در ادبیات فارسی است. رواج سبک عراقی به اواخر قرن ششم هجری و روی کار آمدن سلجوقیان بازمی‌گردد. در این دوره بسیاری از حکما و ادبا به مناطق مرکزی و جنوبی ایران مهاجرت کردند که به عراق عجم شهرت داشت. این روند مهاجرت با هجوم مغول به ایران سرعت و شدت بیشتری گرفت. با انتقال کانون‌های تاثیرگذار بر زبان فارسی به مناطق مرکزی و جنوبی، زمینه بروز تغییرات در سبک سخنوری فارسی (که به سبک خراسانی مشهور بود) پدید آمد. در این دوران با نفوذ زبان عربی در زبان فارسی، بسامد استفاده از واژه‌ها و ترکیب‌های عربی در شعر و نثر فارسی بیشتر شد و نثر فنی متکلفانه نیز رواج پیدا کرد. کتاب مقامات حمیدی نمونه‌ای از این نوع نثر است. در قرن ششم، غلبه زبان عربی بر فارسی به قدری زیاد شد که نویسندگان فارسی‌زبان به خلق آثار عربی روی آوردند و اگر هم به زبان فارسی می‌نوشتند، آن را با کلمه‌ها و ترکیب‌های عربی می‌آمیختند؛ به‌طوری‌که آثار این دوره پر از اشعار و اصطلاحات عربی و استدلالات قرآنی است. نویسندگان این عصر، در جستجوی سجع، به استفاده از واژگان نامانوس روی آورده بودند و صفت جوهری نثر که انتقال مفهوم به ذهن خواننده است، کاملا کمرنگ شده بود.\nدر سده هفتم هجری، از آنجا که حاکمان ایلخانی علاقه زیادی به ثبت وقایع تاریخی داشتند، زمینه گسترش تاریخ‌نگاری فراهم شد که از آن جمله می‌توان به جامع التواریخ و تاریخ جهانگشا اشاره کرد.\nزندگی‌نامه\nمهمترین رویدادهای زندگی سعدی به اجمال\n۶۰۶\nتولد (تاریخ دقیق آن معلوم نیست؛ در منابعی ۵۸۵ و ۶۱۰ هم آمده‌است)\n۶۱۰\nصلح سلطان محمد خوارزمشاه با قراختائیان\n۶۱۶\nآغاز حمله مغول به ایران و اشغال بخارا\n۶۱۷\nدرگذشت سلطان محمد خوارزمشاه در جزیره آبسکون (در حالی که از لشکر مغول می‌گریخت)\n۶۱۸\nغارت نیشابور و قتل‌عام نیشابوریان به دست لشکر مغول\n۶۲۳\nعزیمت به بغداد و آغاز تحصیل و سفر به نقاط مختلف جهان، درگذشت سعد بن زنگی، حاکم فارس و جانشینی پسرش ابوبکر بن سعد در شیراز (وی موفق می‌شود با اوگتای خان و بعدا با هلاکو خان مصالحه کند و شیراز را از حمله مغول در امان نگه دارد)\n۶۲۶\nآغاز موج دوم حمله مغول به ایران به فرمان اوگتای خان\n۶۲۸\nمرگ جلال‌الدین خوارزمشاه و انقراض حکومت خوارزمشاهیان\n۶۴۵\nآغاز موج هفتم جنگهای صلیبی و اسارت سعدی به دست فرنگیان\n۶۵۳\nآغاز موج سوم حمله مغول به ایران به رهبری هلاکو خان\n۶۵۵\nبازگشت به شیراز و نگارش بوستان\n۶۵۶\nسقوط بغداد و به قتل رسیدن مستعصم عباسی به دستور هلاکو خان و انقراض خلافت بنی عباس، نگارش کتاب گلستان\n۶۵۸\nدرگذشت ابوبکر بن سعد، حاکم فارس در شیراز تقریبا هم‌زمان با درگذشت پسرش سعد بن ابوبکر در راه بازگشت از بغداد، آغاز امارت محمد بن سعد در شیراز در سنین کودکی\n۶۸۳\nکشته شدن شمس الدین محمد جوینی مشهور به صاحب دیوان در دربار ایلخانی\n۶۸۵\nدرگذشت ابش خاتون و پایان حکومت اتابکان فارس بر شیراز، آغاز حکومت انکیانو بر شیراز (سعدی با او ارتباط نزدیکی داشت و در ستایش او اشعاری سروده‌است)\n۶۹۰\nدرگذشت (تاریخ دقیق آن معلوم نیست؛ این واقعه ممکن است در یکی از سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۵ رخ داده باشد)\nدر مورد زندگی سعدی اطلاعات قطعی بسیار کمی در دست است. حتی قدیمی‌ترین منابع، بسیاری از اطلاعات خود را از آثار خود او اقتباس کرده‌اند؛ اطلاعاتی که بسیاری از آن‌ها به لحاظ تاریخی غیرممکن‌اند و سعدی -احتمالا- به‌منظور تاثیر بیشتر کلام خود، آن‌ها را تغییر داده و با مبالغه و افسانه درآمیخته‌است. بنابراین، هنوز تصویر دقیق و منسجمی از زندگی سعدی وجود ندارد. به‌ویژه در مورد سال‌های پیش از سال ۶۵۵ و پس از ۶۸۰ دانسته‌ها متکی بر فرضیات است.\nتولد و کودکی\nسعدی به احتمال زیاد در سال ۶۰۶ هجری قمری (برابر با حدود ۵۸۹ خورشیدی و ۱۲۱۰ میلادی) در شیراز زاده شده‌است. با این حال، برخی از صاحبنظران تولد وی را حدود سال ۵۸۵ هجری قمری می‌دانند. با توجه به این که هیچ منبع تاریخی مستقلی در مورد زادروز سعدی گزارشی نداشته‌است، هر دو تاریخ ذکرشده، بر اساس استنباط صاحبنظران از آثار خود او به دست آمده‌است.\nبه عقیده یان ریپکا، محتمل‌ترین فرضیه برای تولد سعدی بین ۶۱۰ تا ۶۱۵ می‌باشد که توسط عباس اقبال، مورخ و ادیب معاصر، طرح شده‌است؛ هرچند حتی با این فرض نیز عمر سعدی بسیار طولانی می‌شود.\nطبق قدیمی‌ترین اسناد، نام وی مصلح الدین ابومحمد عبدالله بن مشرف بن مصلح بن مشرف است. نام کوچک سعدی، مصلح، از نام پدربزرگ پدری‌اش اقتباس شد. پدر او ملازم دربار سعد بن زنگی، اتابک فارس، بود و هم‌زمان به علوم دینی نیز اشتغال داشت. سعدی از کودکی تحت تعلیم و تربیت قرار گرفت و از عشق و آموزه‌های خردمندانه پدرش به نیکی یاد می‌کند. سعدی در دوازده سالگی پدرش را از دست داد و تحت تکفل پدربزرگ مادری خود، مسعود بن مصلح الفارسی، قرار گرفت. او در دوران کودکی، مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت.\nسعدی به قولی، خواهرزاده قطب‌الدین شیرازی، دانشمند و فیلسوف سرشناس است. دوران کودکی و نوجوانی سعدی هم‌زمان با اتابکی سعد بن زنگی در فارس بود، که با حمله مغول به ایران مصادف شد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و به‌ویژه حمله سلطان غیاث‌الدین خوارزمشاه، برادر جلال‌الدین خوارزمشاه، به شیراز در سال ۶۲۰ هجری قمری، سعدی را بر آن داشت که در روزگار جوانی شیراز را ترک کند و به بغداد برود.\nتحصیل و سفر\nسعدی حدودا از سال ۶۲۳ قمری در مدرسه نظامیه بغداد مشغول به تحصیل شد. این مدرسه در سال ۴۵۹ هجری به دستور خواجه نظام‌الملک طوسی، وزیر مشهور دربار سلجوقیان، تاسیس شده بود. در این مدرسه که به صورت شبانه‌روزی اداره می‌شد، دانشجویان دروسی از قبیل صرف و نحو عربی، قرآن، فقه، حدیث، اصول، طب، فلسفه و نجوم را فرا می‌گرفتند. هدف اصلی تاسیس مدارس نظامیه، تربیت قاضی و فقیه و محدث اهل سنت بود. امام محمد غزالی از سال ۴۸۴ هجری در آن تدریس می‌کرد و تاثیر وی در محتوا و نظام آموزشی، در درازمدت (حتی در زمان تحصیل سعدی) هویدا بود؛ چنان‌که کتاب احیاء علوم‌الدین یکی از مهم‌ترین کتاب‌های درسی آن به‌شمار می‌رفت. این مدرسه و سایر مدارس نظامیه مروج فقه شافعی و کلام اشعری بود و مثل سدی در برابر تفکر اسماعیلیه عمل می‌کرد.\nسعدی در مدت تحصیل در بغداد از حضور استادان بنام دوران خود از جمله سبط بن جوزی (منظور ابن جوزی دوم، نواده ابن جوزی مشهور است) و شهاب‌الدین عمر سهروردی، صوفی مشهور، بهره برد. به استناد یکی از سروده‌های سعدی، او در این دوره از مدرسه نظامیه شهریه دریافت می‌کرده‌است. سعدی پس از تحصیل در نظامیه، شغل واعظی پیشه می‌کند که مستلزم سفر به مناطق مختلف و ارائه خطابه و ارشاد مردم بوده‌است. با توجه به شواهد متعددی که در بوستان و گلستان وجود دارد، سعدی مدتی را در شهرهای مختلف منطقه شام مانند دمشق و بعلبک به سر برده و به کار تدریس و موعظه مشغول بوده‌است. مسلم است که سعدی به حجاز، شام و آسیای صغیر سفر کرده‌است. با این حال نشانه‌هایی از سفر به هندوستان، ترکستان، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم در سروده‌های وی یافت می‌شود. اما به‌نظر می‌رسد که بعضی از این سفرها داستان‌پردازی باشند و منطقا پایه نمادین و اخلاقی داشته باشند. یان ریپکا، سفر او به شرق ایران، شامل ترکستان و هندوستان، را بسیار بعید می‌داند. این جهانگردی که مورد اشاره خود سعدی نیز واقع شده‌است، به روایتی سی سال به طول انجامید.\nبازگشت به شیراز\nسعدی در حدود سال ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف ساکن شد. سعدی در این زمان به حاکم فارس، اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بسیار نزدیک شد و -مانند پدر- به دربار رفت‌وآمد پیدا کرد. ذبیح‌الله صفا، معتقد است که اشتغال سعدی در دربار، به عنوان شاعر درباری نبوده‌است. در این دوران سعدی به تدوین و تصنیف اشعار و رسائل خود پرداخت.\nبا توجه به شواهدی که در کتاب بوستان وجود دارد، سعدی در بازگشت از سفر تصمیم گرفت که «سخن‌های شیرین‌تر از قند به سوغات آورد» و بدین جهت کتاب بوستان را در سال ۶۵۵ قمری نوشت و به ابوبکر بن سعد زنگی، حاکم وقت شیراز، تقدیم کرد. محمدعلی همایون کاتوزیان، منتقد ادبی، با توجه به شواهدی در گلستان، معتقد است که سعدی پس از نگارش بوستان دچار نوعی افسردگی شد و با این فکر که عمر خود را به بطالت گذرانده و به ایام پیری رسیده‌است، دست از کار کشید؛ اما دوست یا دوستانی او را به نوشتن کتاب جدیدی مصمم کردند. سعدی نگارش کتاب گلستان را کمتر از یک سال بعد از تدوین بوستان، در اول اردیبهشت سال ۶۵۶ هجری شروع کرد و «هنوز از گل بوستان بقیتی موجود بود» که نگارش آن را به پایان رساند؛ بنابراین کتاب گلستان در مدت پنج یا شش ماه نوشته شد که -به نظر محمدعلی همایون کاتوزیان- شبیه به معجزه است و می‌تواند نشانی از فرح و انبساطی باشد که پس از یک دوره افسردگی -موقتا- بروز می‌کند. سعدی این کتاب را تلویحا به سعدبن ابوبکر زنگی، ولیعهد جوان فارس تقدیم و ابراز امیدواری کرد که مورد پسند وی واقع شود. یان ریپکا می‌گوید اینکه سعدی توانسته در این مدت کوتاه این دو اثر بلیغ را در نهایت کمال تصنیف کند، از این مسئله نشات می‌گیرد که مطالبش را پیش‌تر نگاشته بوده‌است.\nسعدی تا پیش از نگارش بوستان و گلستان، شاعری نام‌آشنا نبود، اما نگارش این دو کتاب سرآغاز شهرت و بلندآوازگی او شد. سعدی پس از سکونت در شیراز، زندگی خود را صرف سرودن شعر و مراقبه کرد و روزگار خود را با تقدیم شعری یا نصیحتی به امیران و رعایا و طرفداران خود و پذیرش هدایای آن‌ها می‌گذراند.\nسعدی در گلستان می‌گوید که با دو وزیر دربار ایلخانی زمان خود یعنی شمس‌الدین محمد جوینی و عطاملک جوینی دوستی و مراوده داشت. این دو اهل سخن و شعر بودند و با سعدی مکاتبات و ملاقات‌هایی داشتند. سعدی پس از بازگشت به شیراز، یک بار به سفر حج می‌رود و در بازگشت، از مسیر آذربایجان، به دیدار این دو برادر نائل می‌شود. آن‌ها او را به دیدار اباقاخان، پادشاه وقت ایلخانی، بردند و او هم از سعدی خواست که او را نصیحتی کند. سعدی در مدت اقامت خود در شیراز، با بسیاری از افراد سرشناس معاصر خود از جمله شیخ صفی‌الدین اردبیلی دیدار کرد. یان ریپکا گزارش این ملاقات‌ها را معتبر نمی‌داند.\nقاضی نورالله شوشتری در کتاب قصص العلماء، داستانی از ملاقات سعدی با خواجه نصیرالدین توسی در شیراز نقل می‌کند که طی آن خواجه نصیر، به سبب قصیده‌ای که سعدی در رثای مستعصم، خلیفه عباسی سروده، دستور فلک کردن او را می‌دهد و این تنبیه، طی چند روز به درگذشت وی می‌انجامد. با این حال به‌نظر ابراهیم باستانی پاریزی، اگرچه اصل فلک شدن سعدی به‌واسطه سرودن مرثیه برای مستعصم عباسی ممکن است واقعیت داشته‌باشد، اما جزئیات داستان ساختگی است؛ چرا که نشانه‌ای از سفر خواجه نصیر به شیراز در دست نیست و در عین حال، سعدی تا سال‌ها پس از درگذشت خواجه نصیر به حیات خود ادامه داده‌است.\nمرگ\nتاریخ مرگ سعدی را در منابع گوناگون، یکی از سال‌های ۶۹۰ تا ۶۹۵ هجری قمری ذکر کرده‌اند. اما مورد اعتمادترین روایت که سعید نفیسی طرح می‌کند، این است که وی در ۲۷ ذیحجه سال ۶۹۰ هجری درگذشته و در همان خانقاهی که اقامت گزیده‌بود، به خاک سپرده شده‌است.\nداستان‌های خیالی یا مبالغه‌آمیز\nپیش‌تر عادت بر این بود که -غالبا بدون گفتگو- داستان‌های گلستان و بوستان را بخشی از سرگذشت سعدی قلمداد نمایند؛ از معروف‌ترین صاحب‌نظرانی که چنین رویکردی داشته‌اند می‌توان به هنری ماسه، علی‌اصغر حکمت و محمد خزائلی اشاره کرد. اما مطالعات نشان می‌دهد که برخی از این حکایات جنبه تخیلی دارد و واقعی نیست یا دست کم در بیان آن مبالغه شده‌است؛ بنابراین نمی‌توان این داستان‌ها را به‌عنوان سرگذشت واقعی سعدی پذیرفت.\nیکی از این سرگذشت‌ها، حکایت بتی دیدم از عاج در سومنات… است که نمونه‌ای از مقامه‌نویسی است و واقعیت ندارد؛ سعدی اصولا سفری به هندوستان نداشته‌است. داستان از این قرار است که سعدی در بت‌خانه سومنات، مردم را در حال پرستش بتی می‌بیند، که ادعا می‌شد صبح‌ها دست خود را برای ستایش خداوند به سوی آسمان دراز می‌کند. سعدی درمی‌یابد که یک برهمن در درون بت پنهان می‌شود و با کشیدن ریسمانی، دست بت را حرکت می‌دهد. متقابلا برهمن هم درمی‌یابد که سعدی متوجه موضوع شده‌است. پس از بیم جان، برهمن را می‌کشد و از راه هندوستان و یمن به حجاز می‌گریزد.\nسعدی در مدت اقامت در دمشق به علت دلگیری از دوستان خود، از آن‌ها کناره‌گیری می‌کند و سر به بیابان می‌گذارد. اما اسیر فرنگیان می‌شود و در شهر طرابلس به کار اجباری گماشته می‌شود. در این اثنا، آشنایی او را می‌بیند و از صاحبانش می‌خرد. این شخص سعدی را به شهر حلب می‌برد و دختر خود را به عقد وی درمی‌آورد. به استناد این حکایت، برخی معتقدند که سعدی اسیر فرنگیان شده و به اروپا سفر کرده‌است. ضیاء موحد اصل داستان اسارت را قابل رد یا اثبات نمی‌داند. اما بر این عقیده است که منظور سعدی از فرنگ، اروپا نیست؛ چون در آن دوران، طی جنگ‌های صلیبی، فرنگیان استحکاماتی را در منطقه شام به وجود آورده‌بودند که به افرنج یا افرنجیه شهرت یافته‌بود و سعدی نیز به اسارت محافظان یکی از همین قلعه‌ها درآمده‌بود. موحد برآورد می‌کند که این اتفاق -البته در صورت واقعیت داشتن- به احتمال زیاد بین سال‌های ۶۴۵ تا ۶۵۲ قمری (۱۲۴۸ تا ۱۲۵۴ میلادی) طی هفتمین مرحله از جنگ‌های صلیبی واقع شده باشد.\nسعدی در گلستان حکایتی نقل می‌کند راجع به سفر خود به کاشغر در سالی که محمد خوارزمشاه با ختا صلح اختیار کرد. بنا بر شواهد تاریخی این رخداد در سال ۶۱۰ هجری بوده‌است. وی در این سفر با پسری زیباروی که در حال یادگیری صرف و نحو عربی بود، هم‌کلام می‌شود. پسر از وی درخواست می‌کند شعری از سعدی برایش بخواند و سعدی هم فی‌البداهه ابتدا شعری عربی و سپس شعری فارسی برای او می‌خواند. پسر نحوی بعدا که متوجه می‌شود این شخص، همان سعدی است، از او تقاضا می‌کند که مدت بیشتری در آنجا اقامت کند؛ اما سعدی به‌رغم میل باطنی، تقاضای او را نمی‌پذیرد. سعدی در این سال، سن کمی داشته‌است و غیرممکن بوده که آوازه‌اش در شهر کاشغر در ترکستان شرقی به این درجه رسیده‌باشد. از سوی دیگر، شمس قیس رازی در کتاب المعجم که در سال ۶۳۰ هجری نوشته شده‌است، هیچ عبارت یا شعری از سعدی را نقل نمی‌کند؛ در حالی که به آثار بسیاری از دیگر شاعران آن دوران اشاراتی دارد. از این رو سفر به کاشغر و ملاقات با پسر نحوی، احتمالا تخیلی است.\nگرایش‌های فکری و اجتماعی\nمذهب\nسعدی در نظامیه بغداد تحصیل کرده‌است و هدف از تاسیس مدارس نظامیه، پرورش افرادی بود که فقه شافعی و کلام اشعری را تدریس کنند. همچنین تفکر اشعری در زمان و جغرافیای زندگی سعدی متداول بوده‌است. برخی پژوهشگران معتقدند که نشانه‌های اعتقاد سعدی به اشاعره، در آثار او قابل تشخیص است و شکی در اشعری‌مذهب بودن او باقی نمی‌گذارد؛ به‌طور مثال، سعدی قصیده‌ای دارد که در آن نخست پیامبر و سپس خلفای چهارگانه را ستوده و در آن از ادبیات و تعبیرات اهل سنت استفاده کرده‌است. اما در مقابل، نشانه‌هایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده می‌شود و به همین دلیل، برخی از علما مانند قاضی نورالله شوشتری وی را شیعه قلمداد کرده‌اند. وی مدعی است که سعدی در ملاقات خود با خواجه نصیرالدین طوسی، شیعه بودن خود را اظهار کرده‌است. نکته قابل توجه در بررسی مذهب سعدی این است که او اصراری به تبلیغ مذهب خود و زیر سوال بردن سایر مذاهب نمی‌کند و بیشتر به‌عنوان یک شاعر به انعکاس و تبیین اصول اخلاقی می‌پردازد.\nجهان‌بینی\nاگرچه سفر به مناطق مختلف و همنشینی با حکیمان و دانشمندان نقش مهمی در شکل‌گیری عقاید سعدی دارد. اما او بیش از هر چیز تحت تاثیر آموزه‌های مذهبی است که در شیراز و بغداد فرا گرفته‌است. سعدی به پیروی از اشاعره فلسفه و هرگونه تفکر خارج از دایره تعالیم شرعی را گمراهی می‌داند و معتقد است که در هر امری باید تابع قرآن و حدیث بود. سعدی تقدیرگراست و حتی افتادن برگی از درخت را ناشی از اراده خداوند می‌داند؛ پس خوبی و بدی در ذات انسان‌ها سرشته شده و قابل تغییر نیست.\nنکته بارز دیگری که در مورد عقاید سعدی می‌توان ذکر کرد، نوع‌دوستی و تلاش برای اصلاح جامعه است. این جنبه از تفکر او که از آن با عنوان حکمت عملی نام می‌برند، در اشعار و آثار سعدی نمود بارز و برجسته‌ای دارد. مفاهیمی از قبیل پرستش خدای یگانه، نکوهش ریاکاری، فروتنی، خدمت به خلق، انسان‌دوستی، کار و تلاش، عدالت و مواردی از این دست در اشعار وی و به‌ویژه در بوستان به دفعات توصیه شده‌است. سعدی خود را مصلحی اجتماعی و آموزگاری اخلاقی می‌داند که با پند و اندرز تلاش می‌کند در مقابل ظلم و نابرابری بایستد یا دست کم تا حدی از عوارض آن بکاهد. او در طول عمر خود با دربار پادشاهان مختلفی در ارتباط بود. اما آزادی اندیشه و آزادی قلم خود را از دست نداد و ترجیح داد در قصیده‌های خود، به جای ثنا گفتن امیران و وزیران، آن‌ها را پند و اندرز دهد.\nعرفان و تصوف\nسعدی را نمی‌توان صوفی یا عارف قلمداد کرد؛ اما در عین حال، نمی‌توان او را یکسره مخالف یا بیگانه با تصوف دانست. تصوف و عرفان در قرن هفتم هجری بسیار رایج بود. سعدی هم به‌عنوان یکی از عالمان زمان خود، به‌واسطه تحصیل در بغداد و نشست‌وبرخاست با عارفان معاصر خود نظیر شیخ شهاب‌الدین عمر بن محمد سهروردی در معرض اندیشه‌های عرفانی قرار داشت. او در گلستان می‌گوید که ابوالفرج جوزی او را به ترک سماع دعوت کرده بود و به‌همین دلیل، بدیع‌الزمان فروزانفر، او را در زمره صوفیان دیندار(متشرع) قرار می‌دهد. سعدی در حکایات گلستان و بوستان رویکردی دوگانه نسبت به مقوله تصوف دارد؛ گاهی به تمجید از عارفان می‌پردازد؛ نظریه تصوف و عرفان را تبیین می‌کند، از آراء و روش‌های اصولی تصوف برداشت می‌کند و بازتاب آن را در اخلاق و رفتار صوفیان بزرگ (ابدال) مانند جنید بغدادی، شبلی نعمانی و بایزید بسطامی به‌تصویر می‌کشد. با این حال، گاهی صوفیان را مردمی بیکار و بیعار و بی‌بندوبار می‌شمارد و به انتقاد از جماعتی می‌پردازد، که تصوف را بهانه‌ای برای تن‌پروری و شهوت‌رانی قرار داده‌اند.\nرشید یاسمی، زبان‌شناس، بر این عقیده است که همه غزل‌های سعدی عارفانه است و تصویر عشق زمینی در اشعار سعدی، وسیله‌ای برای رساندن مفهوم عشق حقیقی اهل تصوف است. اما بسیاری دیگر از صاحبنظران از جمله محمدعلی فروغی، همایون کاتوزیان و ضیاء موحد این نظر را رد می‌کنند. حدود ده درصد از غزل‌های سعدی، عرفانی یا شبه‌عرفانی است. اما حتی در این اشعار نیز شور و شعف عارفانه، چنان‌که در غزلیات مولوی هست، وجود ندارد. سیدعلی قاضی طباطبایی، عارف شیعه قرن سیزدهم و چهاردهم، سعدی را اگرچه فردی حکیم و دانشمند می‌دانست، اما معتقد بود که «در اشعار او بویی از عرفان به مشام نمی‌رسد.» وی تنها از غزلی با مطلع «به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست» به عنوان غزلی «آبدار و شیرین» یاد کرده‌است. به عقیده روبن لوی، استاد دانشگاه کمبریج، فلسفه سعدی، عملی و عادی است و جنبه متافیزیک ندارد؛ سعدی درباره اندیشه‌های صوفیانه به‌شکل جامع و دقیق سخن نمی‌گوید و نگاه او به عارفان برجسته به عنوان معلم اخلاق است و به‌همین دلیل، رویکرد سعدی با مولوی متفاوت است. یان ریپکا نیز می‌گوید توجه سعدی نه به اندیشه‌های انتزاعی عارفانه، بلکه به کاربرد آن در زندگی عادی معطوف بوده‌است. به نظر باربیه دومنار، شرق‌شناس فرانسوی، سعدی تمایل جدی به تصوف نداشت. اما از آنجا که در عصر او، تصوف مانند مذهب یک عامل تربیتی عمومی بود، از آن برکنار نماند و از چاشنی تصوف در آثار خود بهره گرفت.\nمصلحت‌اندیشی\nسعدی بیش از آن که تابع اخلاق به‌صورت مطلق و فلسفی باشد، مصلحت‌اندیش است و ازین‌رو اصولا نمی‌تواند طرفدار ثابت و بی‌چون‌وچرای قاعده‌ای باشد که احیانا در جای دیگری آن را بیان کرده‌است. مثلا راستگویی یک ارزش است؛ اما ممکن است شرایطی واقع شود که مصلحت، دروغ گفتن را ایجاب کند. سعدی در اولین حکایت از فصل اول گلستان، شرایطی را تصویر کرده‌است که در آن ارزش راست‌گویی زیر پا گذاشته می‌شود؛ در غیر این صورت نادانی پادشاه و بی‌رحمی وزیرانش باعث کشتار بی‌مورد می‌شود. سعدی در عالم واقع نیز به‌طور مطلق از یک سری قواعد اخلاقی ثابت پیروی نکرده‌است.\nاو از جمله شاعرانی است که چاپلوسی را نمی‌پسندد و ترجیح می‌دهد در قصیده به جای مدح گفتن، تذکر بدهد. اما هلاکو خانی را، که آخرین خلیفه عباسی را به قتل رسانده‌است، تمجید می‌کند و در همان زمان، برای خلیفه نیز سوگواری می‌کند؛ حال آن که حاکم شیراز -که سعدی او را تمجید کرده‌است- برای شکست دادن همین خلیفه، لشکری را به کمک هلاکوخان گسیل کرده‌بود.\nشاهدبازی\nسعدی در دوره خود به هزالی و شاهدبازی معروف بوده‌است. علاوه بر هزلیات، که در آن اشعاری در باب همجنسگرایی موجود است، در بوستان و گلستان هم مطالب متعددی در همین زمینه وجود دارد. خود سعدی از طرفداران جمال و رخ زیبا بود و از آن حظ روحانی می‌برد. بدیع‌الزمان فروزانفر، استاد ادبیات فارسی، معتقد است که سعدی در اکثر غزل‌های خود آشکارا و بی‌پروا، جمال‌پرستی را تایید کرده‌است. مهدی جامی، روزنامه‌نگار، سعدی را مانند بسیاری از شاعران دیگر آن دوران، دارای گرایش به بچه‌بازی و دوجنس‌گرایی می‌داند. آرش نراقی، نویسنده و مترجم نیز معتقد است که سعدی در آثارش از عشق ورزیدن با پسران با لذت و تحسین یاد کرده‌است. در مقابل، محمد بقایی ماکان، پژوهشگر ادبیات، معتقد است که سعدی صرفا ستایشگر زیبایی است و نباید اشعار جمال‌پرستانه او را به مسائل جنسی مرتبط دانست.\nبا این حال، سعدی در باب هفتم بوستان، شاهدبازی را تقبیح می‌کند و پدران را پند می‌دهد که از افتادن فرزندان خود به دام نظربازان جلوگیری کنند. وی ادعای صوفیانی را که عشق‌ورزی به شاهدان را تجلی عشق به آفرینش پروردگار می‌دانند، به چالش می‌کشد.\nآثار\nهمه آثار سعدی اعم از شعر و نثر در مجموعه‌ای تحت عنوان کتاب کلیات سعدی جمع‌آوری شده‌است. از بین آثاری که در این کتاب آمده، بوستان و گلستان دو کتاب مستقل هستند. گلستان به نظم و نثر مسجع و بوستان به نظم توسط سعدی تالیف شده‌است. علاوه بر این، غزلیات و هزلیات (یا خبیثات) نیز به‌صورت مستقل به چاپ رسیده‌اند. سایر آثار سعدی که در کتاب کلیات آمده‌است، عبارتند از: قصاید، مراثی، ملمعات و مثلثات، ترجیعات، صاحبیه، رباعیات و مفردات.\nقصاید، شامل قصیده‌های عربی و قصیده‌های فارسی است. قصیده‌های عربی در حدود هفتصد بیت است و عموما دارای مضامین غنایی یا مدح است. قصیده‌های فارسی نیز دارای مضامین موعظه و توحید و مدح است.\nمراثی، مشتمل بر چند قصیده در مرثیه چند تن از رجال معاصر سعدی از جمله مستعصم، آخرین خلیفه عباسی، ابوبکر بن سعد بن زنگی و سعد بن ابوبکر (از اتابکان فارس) است.\nصاحبیه، مجموعه‌ای از قطعات فارسی و عربی است.\nسعدی، علاوه بر گلستان، آثار دیگری نیز به نثر دارد، که عبارتند از نصیحهالملوک، رساله عقل و عشق و مجالس پنج‌گانه.\nهمچنین در نسخه‌های چاپی پاکستان و هند کتاب شعر دیگری با نام کریما به سعدی نسبت داده شده‌است. این کتاب مثنوی است و در بحر متقارب سروده شده‌است. اصالت این انتساب با توجه به قوی نبودن اشعار و موجود نبودن اسناد خطی از آن، محل شک است. علاوه بر این، محمدعلی فروغی در تحقیقات خود، در یکی از نسخه‌های خطی از کلیات سعدی، با کتاب دیگری به نام معمیات مواجه شده‌است که حاوی ۳۱ قطعه عربی و فارسی در لغز و معماست.\nسعدی، در زمان حیات خود، نسبت به جمع‌آوری و تدوین آثارش مبادرت می‌ورزیده‌است؛ چنان‌که این امر در مورد گلستان، بوستان و طیبات مسلم است. علی بن احمد بن ابی بکر بیستون از جمله مشهورترین گردآورندگان کلیات سعدی است که یک بار در سال ۷۲۶ و بار دوم در سال ۷۳۴ هجری به این کار مبادرت کرد. در این نسخه، غزلیات سعدی به‌ترتیب الفبای حرف آخر ابیات مرتب شده‌اند. ترتیب قرار گرفتن فصول مختلف کلیات سعدی در نسخه‌های بعدی نیز کم و بیش از این نسخه اقتباس شده‌است.\nتاکنون نسخه‌های مختلفی از آثار سعدی -چه به‌صورت مستقل و چه در قالب کلیات سعدی- تصحیح و منتشر شده‌است. اولین کتاب تصحیح‌شده گلستان در سال ۱۳۱۰ توسط عبدالعظیم قریب آماده و منتشر شد. اولین نسخه تصحیح‌شده کلیات سعدی نیز در سال ۱۳۱۶ توسط محمدعلی فروغی انتشار یافت، که تا به امروز به‌عنوان مهم‌ترین منبع ارجاع به آثار سعدی محسوب می‌شود. بعدا نسخه‌های دیگری از این کتاب توسط محققان دیگر از جمله سعید نفیسی، محمدجواد مشکور، خلیل خطیب رهبر و حسن انوری تصحیح شد. معتبرترین نسخه از گلستان به تصحیح غلامحسین یوسفی است که مبنای آن هفده نسخه خطی و نسخه‌های چاپی معتبر بود. با این حال، این تصحیح نیز نظرات همه منتقدان را برنیاورد و پس از آن دست‌کم دو تصحیح دیگر از کلیات سعدی از حسن انوری (۱۳۸۳) و بهاءالدین خرمشاهی (۱۳۷۵) عرضه شد.\nبوستان\nبرگه‌ای از بوستان سعدی، نوشته‌شده در بخارا در سال ۱۵۳۹ میلادی. این اثر ارزشمند امروزه در موزه هنر نلسون اتکینز واقع در کانزاس سیتی در ایالات متحده آمریکا نگهداری می‌شود.\nبوستان از آثار منظوم سعدی و یکی از شاهکارهای ادب فارسی به‌شمار می‌آید. این کتاب در نسخه‌های قدیمی سعدی‌نامه نامیده می‌شد، اما بعدها به بوستان شهرت یافت. بوستان به نظم (شعر) نوشته شده و مشتمل بر حدود چهار هزار بیت شعر است. قالب شعری آن مثنوی است و همانند شاهنامه فردوسی در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل/ فعول) سروده‌شده‌است. بوستان، کتابی اخلاقی و آموزشی است و سعدی آرمانشهر مطلوب خود را در آن به تصویر کشیده‌است. چنان‌که سعدی خود اشاره کرده‌است، نگارش آن را در ۶۵۵ هجری به پایان برده و به ابوبکر بن سعد زنگی تقدیم کرده‌است.\nبوستان با یک مقدمه نسبتا طولانی شروع می‌شود که در حمد خداوند، ستایش پیامبر اسلام، بیان دلیل نگارش کتاب و مدح ابوبکر بن سعد زنگی و سعد بن ابوبکر، حاکمان وقت فارس، سروده‌شده‌است. این کتاب در ده فصل (اصطلاحا ده باب) نوشته شده‌است که عبارتند از: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه و مناجات و ختم کتاب. حجم این باب‌ها متفاوت است و به‌جز باب اول و پنجم، همگی با یک مقدمه نسبتا کوتاه شروع می‌شوند. هر باب مشتمل بر حکایت‌هایی است که به‌صورت پی‌درپی نقل می‌شوند. بر اساس نسخه تصحیح شده غلام‌حسین یوسفی، با احتساب دیباچه، مجموعا ۱۸۳ حکایت در این کتاب نقل شده‌است. حکایت‌های بوستان از نظر پیچیدگی و ساختار یکسان نیستند؛ برخی از ساختار داستانی پیچیده‌تری برخوردارند و حوادث و اشخاص متعددی را در بر می‌گیرند، درحالی‌که برخی دیگر ساده و درحد حکایت‌واره‌اند.\nگلستان\nشعری از گلستان\nسعدی کتاب گلستان را در سال ۶۵۶ هجری قمری، یعنی یک سال پس از نگارش بوستان نوشته‌است. این کتاب به نثر آهنگین و آمیخته با نظم و در هشت فصل (اصطلاحا هشت باب) نوشته شده‌است. هشت باب گلستان عبارتند از: سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت قناعت، فوائد خاموشی، عشق و جوانی، ضعف و پیری، تاثیر تربیت، و آداب صحبت. گلستان، یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌های نثر در ادبیات فارسی است. سعدی این کتاب را به سعد بن ابوبکر بن سعدی زنگی تقدیم کرده‌است.\nاین کتاب، مجموعه‌ای از حکایت‌های مستقل و حاوی اندرزها و جمله‌های قصار است. اما هنر داستان‌گویی و ایجاز نگارنده، مانع از آن می‌شود که وجه تعلیمی آن باعث ملالت خواننده شود. سعدی در گلستان، از پرداختن به تاریخ‌نگاری و تذکره‌نویسی پرهیز می‌کند و صرفا به بیان امور مربوط به زندگی و منش اشخاص می‌پردازد. کتاب گلستان را می‌توان گزارش سعدی از جامعه زمان خود دانست، که در آن اوضاع فرهنگی و اجتماعی مردم به صورت واقعی به تصویر کشیده شده‌است.\nحکایت‌های گلستان، فراخور موضوع، کوتاه یا بلند می‌شود. در برخی از حکایت‌ها شخصیت‌های خیالی یا واقعی ثالثی وجود دارند و ایفای نقش می‌کنند؛ اما در برخی از حکایت‌ها، نگارنده حاضر و ناظر است. برخی از این رخدادها، رخدادهای واقعی زندگی او و برخی صرفا رخدادهای تخیلی است.\nاین کتاب به لحاظ سبک و سیاق در زمره مقامات جای می‌گیرد. با این حال، به‌رغم این که دشوارنویسی و اطناب در مقامه‌های نویسندگان قبلی متداول بود، حکایات گلستان، موجز و تا سرحد امکان نزدیک به زبان عامه نوشته شده‌است. داریوش رحمانیان، استاد تاریخ، با استناد به تعداد زیاد حکایاتی که در مورد سیاست در این کتاب موجود است، این کتاب را صورتی از اندرزنامه (سیاست‌نامه) می‌داند و سعدی را پیرو سنت اندرزنامه‌نویسی قلمداد می‌کند.\nسعدی در نگارش نثر آهنگین گلستان، از جناس و تقارن‌های لفظی و داستانی استفاده می‌کند؛ اما دچار تکلف و تصنع نمی‌شود. کلمه‌ها و ترکیب‌های پیچیده و دور از ذهن در گلستان به کار نمی‌رود و به‌همین دلیل، این کتاب از کتاب‌هایی مانند مقامات حمیدی، تاریخ وصاف و تاریخ جهانگشای جوینی ساده‌تر و روان‌تر است.\nسعدی در گلستان، سبک شخصی و فردی خود را برگزیده‌است، که از حیث سادگی نگارش، به ویژگی‌های سبک خراسانی نزدیک است. برخی از صاحب‌نظران، گلستان را اوج آمیزش دو سبک نثر موزون خواجه عبدالله انصاری و قاضی حمیدالدین حمیدی بلخی می‌دانند.\nکتاب گلستان یکی از نخستین کتاب‌های فارسی است که با استفاده از ماشین چاپ منتشر شده. این کتاب نخستین بار در سال ۱۸۲۴ میلادی در تبریز به چاپ رسید.\nغزلیات\nغزلیات سعدی مجموعه شعرهایی‌ست که سعدی در قالب غزل سروده و تاکنون چندین تصحیح از آن‌ها بوسیله استادان زبان و ادب فارسی منتشر شده‌است. سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد. سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشته‌است. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیده‌اند که غزل در اشعار سعدی و حافظ به اوج رسیده‌است.\nمحور بیشتر غزل‌های سعدی، عشق است. سعدی از معدود شاعرانی است که غزل‌های عاشقانه‌اش از ابتدا تا انتها عاشقانه باقی می‌ماند. غزل‌های عاشقانه سعدی، به سادگی، خلوص و زمینی بودن شهره‌اند. سعدی همچنین در سرایش غزلیات خود، به وزن‌های دوری (اوزان طرب‌انگیز مانند فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن یا مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن) توجه ویژه‌ای نشان داده‌است.\nعلاوه بر غزل‌های عاشقانه، سعدی غزل‌های عارفانه و غزل‌های پندآموز نیز سروده‌است. فروغی در تدوین کلیات سعدی، غزل‌های پندآموز و عارفانه را از بقیه غزل‌ها جدا کرده و در فصلی مجزا با عنوان مواعظ آورده‌است.\nغزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شده‌است. غزلیات قدیم را سعدی در دوره جوانی سروده و سرشار از شور و شعف است. خواتیم مربوط به در دوران کهنسالی سعدی و دربرگیرنده زهد و عرفان و اخلاقیات است. بدایع و طیبات، مربوط به دوران میانسالی و پختگی سعدی‌اند؛ هم شور و شعف جوانی و هم زهد و عرفان را در بر می‌گیرند. طیبات و بدایع به لحاظ هنری نیز به دو بخش دیگر برتری دارد. در برخی از نسخه‌های کلیات سعدی، غزل‌های ملمع در بخش جداگانه‌ای با نام ملمعات آمده‌است که به نظر محمدعلی فروغی یک تقسیم‌بندی جعلی است؛ چون در نسخه‌های قدیمی، مشاهده نشده‌است.\nعلی دشتی وجه تمایز سعدی از دیگر غزلسرایان را در طنین و ترنمی می‌داند که در اشعار و به‌خصوص غزلیات وی وجود دارد. به تعبیر وی «موزونی و خوش آهنگی» کلام در غزلیات سعدی به سادگی قابل توصیف نیست و آن را به یک منحنی یا دایره تشبیه می‌کند که در آن پیوستگی واژگان با هیچ زاویه‌ای شکست برنمی‌دارد.\nهزلیات\nدر مجموعه آثار سعدی، سه رساله با نام‌های مطایبات، مضحکات و خبیثات دیده می‌شود که به مجموعه آن‌ها هزلیات گفته می‌شود. مطایبات، مجموعه‌ای از لطیفه‌ها و داستان‌های جنسی است که در نگارش آن‌ها از الفاظ جسورانه و بیان عریان و بی‌پروا استفاده شده‌است. بافت کلام و تسلط زبانی در سرایش آن‌ها به‌گونه‌ای است که می‌توان اطمینان یافت شاعر آن‌ها سعدی است. خبیثات و مضحکات به نثر نوشته شده‌اند و در نسخه لرد گرینوی، که سی سال پس از درگذشت سعدی نوشته شده و نسخه اساس غلامحسین یوسفی و محمدعلی فروغی نیز بوده، اثری از آن‌ها نیست، اما در نسخه‌های قدیمی‌تر از این نسخه، این دو بخش نیز ضبط شده‌است و تردیدی در انتساب هر سه بخش به سعدی وجود ندارد.\nیان ریپکا، ایران‌شناس اهل چک مجموعه خبیثات را شامل مطالب خلاف ادب و نزاکت در مورد همجنس‌گرایی می‌داند. منتها بر این باور است که سعدی این اشعار را بنا به درخواست مقامات عالی‌رتبه زمان خود سروده‌است. سرایش خبیثات باعث شهرت سعدی در هزالی و شاهدبازی شد.\nآثار به زبان عربی\nسعدی اثر مستقلی به زبان عربی ندارد. اما تعدادی از اشعار وی به زبان عربی سروده شده‌است. این اشعار مرکب از تعدادی قصیده، قطعه و تک‌بیت است. مجموعه آثار عربی سعدی در سال ۱۳۹۰ در قالب کتابی به نام اشعار عربی سعدی گردآوری شد و به‌همراه ترجمه فارسی آنها، توسط انتشارات مرکز سعدی‌شناسی به‌چاپ رسید. به‌عقیده ادوارد، شرق‌شناس، اشعار عربی سعدی در سطح متوسطی قرار دارد. موسی اسوار، این اشعار را در مقایسه با شعرای عرب زبان هم عصر سعدی، دارای جایگاه نسبتا خوبی می‌داند که از نظر مضمون و ساختار قوی هستند. به‌عقیده وی، پاره‌ای اشکالات نحوی در اشعار عربی سعدی به‌چشم می‌خورد.\nسبک و ویژگی‌ها\nبه‌طور کلی سعدی را می‌بایست از شاعران سبک عراقی به‌حساب آورد. با این حال، نشانه‌هایی از سبک خراسانی در آثار وی مشاهده می‌شود. وی در دوره‌ای که استفاده از انواع آرایه‌های ادبی توسط سخنوران رواج پیدا کرده‌بود، به سادگی زبان رودکی و فردوسی روی آورده‌است. سبک شعری سعدی از تخیل و تصویرآفرینی پیچیده‌ای بهره دارد و در عین حال بسیار ساده و روان است؛ که حاصل از شیوه موجز، نرم و دل‌نشین بیان اوست.\nسهل ممتنع\nسهل یعنی آسان و ممتنع یعنی محال. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آثار سعدی، سهل و ممتنع بودن آنهاست. معنی و مفهوم آثار سعدی به سادگی دریافته می‌شود و در ظاهر نگارش چنین جملات یا ابیاتی ساده به‌نظر می‌رسد. اما در عمل، تقلید یا پدیدآوردن آثار مشابه دشوار یا غیرممکن می‌شود. دلیل بروز این ویژگی در آثار سعدی، پرهیز وی از تکلف و تصنع و در عین حال تسلط کامل او بر زبان فارسی است؛ با این ترفند سعدی توانسته‌است مطالب پیچیده و دشواری را به ساده‌ترین شکل ممکن بیان کند. سعدی -برخلاف مصنوع‌نویسان- از اصطلاحات و عناصری که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دارند، به‌وفور استفاده کرده‌است. زبان سعدی به زبان محاوره در روزگار خود بسیار نزدیک است و حتی از مثل‌های متداول در زبان فارسی نیز بهره برده‌است.\nیکی دیگر از عواملی که باعث سهل بودن آثار سعدی می‌شود، وسیع بودن دایره واژگانی است. هریک از کلماتی که سعدی به‌کار می‌برد، نقش ویژه‌ای در القای مفهوم دارد. وی در عین حال، از واژگان دشوار و مهجور کمترین استفاده ممکن را کرده‌است. گذشته از حسن انتخاب کلمات، سعدی عموما ارکان جمله را در جای اصلی خود قرار می‌دهد و به همین دلیل فهم جملات وی در قالب شعر یا نثر آسان می‌شود. رعایت چنین قاعده‌ای، با توجه به ضرورت شعر در رعایت وزن، قافیه، ردیف و مصراع‌بندی کار دشواری است، که سعدی به‌خوبی از عهده آن برآمده است.\nسعدی در استفاده از آرایه‌های ادبی زیاده روی نکرده‌است. استعاره‌ها و مجازهای سعدی، عموما نزدیک به ذهن است و باعث ایجاد زیبایی و رعنایی در شعر می‌شود. وی در انتخاب وزن برای اشعار خود نیز به ساده و روان بودن آن توجه داشته‌است؛ چنان‌که وزن‌های ثقیل و پیچیده در اشعار او به‌ندرت به‌چشم می‌خورد.\nایجاز\nایجاز یعنی کوتاه کردن سخن و گفتن معنی بسیار در لفظ کم. در دوران سعدی، ادبیات فارسی به اطناب (درازگویی) متمایل شده بود و نویسندگان و شاعران به‌منظور هنرنمایی، با افزودن جملات معترضه، استفاده از واژگان مترادف و شگردهای دیگر، کلام خود را طولانی می‌کردند. یکی از ویژگی‌های سبک سعدی، به‌کاربردن ایجاز است. سعدی درحالی‌که اطلاعات ضروری برای فهم موضوع را در اختیار خواننده قرار می‌دهد، از دادن اطلاعات اضافی هم به‌جد اجتناب می‌کند. در گلستان و بوستان حکایت‌های متعددی وجود دارد که در آن‌ها از مقدمه‌چینی و تفصیل غیرضروری اجتناب شده و مطلب صرفا در چند بیت یا چند جمله کوتاه بیان شده‌است.\nیکی دیگر از تکنیک‌های اصلی سعدی در به‌کارگیری ایجاز، حذف کردن بخشی از جمله است؛ به‌گونه‌ای که ذهن خواننده، ناخودآگاه بخش حذف‌شده را درج می‌کند و متوجه کمبود آن در جمله نمی‌شود.\nطنز\nیکی از ویژگی‌های بارز سعدی، شوخ‌طبعی، نکته‌دانی و طنازی اوست. در آثار گوناگون او اعم از غزلیات، بوستان، گلستان و غیره، همه‌جا آثاری آشکار یا پنهان از نکته‌سنجی و طنز سعدی می‌توان یافت. وی مفاسد و معایب جامعه خود را با طنز ملایمی به تصویر می‌کشد و از آن انتقاد می‌کند.\nتخلص\nتخلص نام هنری است که شاعر برای خود برمی‌گزیند و در اشعار خود (به خصوص در غزل) از آن استفاده می‌کند. بسیاری از شاعران، از جمله سعدی، با تخلص خود مشهورند. سعدی تخلص خود را به واسطه ارادتی که به سعد بن ابوبکر، فرزند حاکم وقت شیراز داشت، انتخاب کرده‌است. او در استفاده از تخلص بسیار جدی بوده و در ۹۷٪ از غزلیاتش از تخلص استفاده کرده‌است. تخلص اغلب در بیت آخر غزل قرار داده شده، اما در مواردی نیز بعد از بیت تخلص، یک یا چند بیت دیگر آمده‌است. سعدی در ۵۷ درصد موارد، تخلص خود را به صورت سوم شخص مفرد به‌کار برده؛ یعنی در این ابیات خبری از خود داده‌است و در بقیه موارد از دوم شخص مفرد استفاده کرده و خودش را مخاطب قرار داده‌است.\nتاثیرپذیری\nقرآن و حدیث نبوی\nسعدی از جمله شاعرانی است که با قرآن و حدیث آشنایی داشت و در آثار خود از آن بهره گرفت. او چه در نثر و چه در شعر، به آموزه‌های قرآنی توجه نشان داده‌است. او همچنین از احادیث محمد، پیامبر اسلام در اشعار خود استفاده کرده‌است. سعدی محدث زبردستی است که سال‌ها به معانی و مفاهیم احادیث نبوی اندیشیده و آن‌ها را بر چارچوب فکری خود منطبق کرده و در نهایت نتایج این امتزاج را در قالب نظم و نثر به مخاطبان خود ارائه کرده‌است. مفهوم‌ها، مضمون‌ها و عبارت‌های قرآنی را در گلستان، بوستان، قصاید و حتی در غزلیات سعدی می‌توان یافت. سعدی مانند ادبای پیش از خود، در بسیاری از موارد عین آیه یا بخشی از آن را به زبان عربی در شعر یا متن ذکر کرده یا صرفا مفهوم آن را در بیان آورده‌است تا مخاطب خود را به صحت گفته خود مطمئن سازد یا او را به انجام یا اجتناب از کاری توصیه کند. در اصطلاح، به این روش بهره گرفتن از آیات و احادیث، استفاده استشهادی می‌گویند که هدف آن به‌کار گرفتن جنبه تعلیمی قرآن است. در گلستان ۲۷ آیه از قرآن و ۱۳ حدیث از پیامبر اسلام به‌صورت کامل نقل شده که در ۳۴ مورد متن اصلی (به زبان عربی) و در ۶ مورد ترجمه فارسی آن‌ها مورد استفاده قرار گرفته‌است. اشاره به آیات و احادیث در آثار سعدی فراتر از این مقدار است؛ چنان‌که اشاره به آیات قرآن در گلستان و بوستان، به‌ترتیب، ۱۰۲ و ۱۱۵ مورد و اشاره به احادیث نبوی ۷۰ و ۵۲ مورد گزارش شده‌است.\nاما سعدی علاوه بر این روش، از آیات و احادیث برای ساختن تصویر شعری نیز استفاده کرده و توانسته‌است با خلاقیت خود، در ادبیات غنایی و احساسی نیز از آیات قرآن بهره بگیرد. برای به‌کارگیری این شگرد، سعدی عبارات و اصطلاحات قرآنی را در مفهومی متفاوت به کار برده‌است. امید مجد، مترجم قرآن و شاعر، این شگرد را استنباط ذوقی می‌نامد. به‌طور مثال، سعدی از عبارت اللیل یغشی النهار در آیه ۵۴ سوره اعراف استفاده کرده تا مردی سیاه‌پوست را توصیف کند که زنی سفیدپوست را در کنار آورده‌است.\nفردوسی\nسعدی به شاهنامه فردوسی علاقه‌مند بود و از آن تاثیر می‌پذیرفت؛ چنان‌که بارها از شاهنامه یاد کرده‌است و اشاره‌های مختلفی به نام‌های اساطیری شاهنامه، ابیات شاهنامه و خود فردوسی (م. ۴۱۶ هجری) داشته‌است. این تاثیرپذیری را به‌خصوص در کتاب بوستان می‌توان دید، که سعدی آن را در وزن و قالب شعری شاهنامه سروده‌است. در بوستان می‌توان بیت‌هایی را یافت که بافت کلام فردوسی را دارند و این نشان‌دهنده انس سعدی با شاهنامه بوده‌است. علاوه بر این، شباهت‌های محتوایی و دیدگاه‌های فکری مشترک را نیز می‌توان در آثار سعدی یافت. سعدی به قصد پند و اندرز سیاسی، بیش از همه چیز از داستان‌های شاهنامه کمک می‌گیرد.\nدر بوستان حکایتی هست با این مضمون که کسی در محفلی، از شعر سعدی تمجید می‌کند، اما در عین حال، وی را شاعری حماسه‌سرا قلمداد نمی‌کند. سعدی در جواب این فرد پراکنده‌گو، عنوان می‌کند که «سر جنگ» ندارد؛ وگرنه، «مجال سخن» بر او «تنگ نیست».\nسعدی، در پی آن، دو حکایت حماسی نقل می‌کند\nو واژگانی مشابه واژگان شاهنامه را برای نامیدن سلاح‌ها و حرکت‌های جنگی به‌کار می‌برد. با این حال -علی‌رغم ادعای خود- در خلق یک اثر حماسی ناموفق بوده‌است.\nمحمد غزالی\nسعدی دانش‌آموخته نظامیه بغداد است و به‌واسطه تحصیل در این مدرسه، به صورت غیرمستقیم از تعالیم محمد غزالی (م. ۵۰۵ هجری) بهره‌مند شده و از او تاثیر پذیرفته‌است. سعدی از وی با عنوان امام مرشد یاد می‌کند. به عقیده برخی از سعدی‌شناسان از جمله ضیاء موحد، بررسی اندیشه سعدی بدون در نظر گرفتن آثار غزالی، به عنوان خاستگاه فکری و عقیدتی سعدی، میسر نیست. سعدی در یکی از حکایات گلستان، جایی که مناظره یکی از علما با یکی از ملاحده را نقل می‌کند، بلافاصله پس از ذکر ملاحده، عبارت لعنهم الله (خداوند لعنتشان کند) را می‌نشاند که تا حدی می‌تواند یادآور لحن شدیدی باشد که غزالی در ردیه‌های خود بر اسماعیلیه می‌نویسد. همچنین یکی دیگر از نشانه‌های تاثیر غزالی بر سعدی، حکایتی است که در آن سعدی «دروغ مصلحت‌آمیز» را «به از راست فتنه‌انگیز» می‌داند. این گفته، از کتاب احیاء علوم الدین برگرفته شده‌است.\nضیاء موحد، مهم‌ترین تفاوت سعدی با محمد غزالی را «عشق به فرهنگ و زبان فارسی» می‌داند و بر این رای است که سعدی، برخلاف غزالی که در مورد اسماعیلیه فتواهای بسیار سنگینی دارد، چنین شدتی را از خود نشان نمی‌دهد.\nسنایی\nسنایی (م. ۵۴۵ هجری)، نخستین شاعری است که به قالب غزل تشخص بخشید. سعدی نیز در سرودن غزل به زبان سنایی توجه کامل داشته‌است. به‌طور خاص، سنایی اولین شاعری بود که در غزل، به‌طور جدی تخلص را به‌کار برد و چنان‌که می‌دانیم، سعدی هم کاربرد تخلص در غزل را تکرار کرده‌است. سعدی در چندین قسمت از ترجیع‌بند مشهور خود، از غزلیات سنایی -با همان وزن و قافیه- استقبال کرده‌است. با مقایسه اشعار این دو شاعر، می‌توان دریافت که سعدی، سبکی را به کمال رسانده که سنایی شروع کرده‌است.\nعلی‌رغم پیروی سعدی از زبان سنایی در سرودن غزل، نظر سنایی در مواردی مورد تعرض و انتقاد سعدی واقع شده‌است؛ چنان‌که سنایی در جایی به تمثیل گفته: «خفته را خفته کی کند بیدار؟» اما سعدی چنین معنایی را «باطل» دانسته و به شعر گفته‌است که حتی از نوشته‌ای بر دیوار هم می‌توان پند آموخت.\nانوری\nانوری (م. ۵۷۵ هجری) مانند سعدی از نبوغ زبانی برخوردار بوده‌است؛ وی به زبان محاوره نزدیک شده‌بود و از آرایه‌های ادبی پیچیده پرهیز می‌کرد. این تکامل زبانی، تاثیر بارزی بر اشعار سعدی داشت؛ به‌طوری‌که بسیاری از غزل‌های او را استقبال کرده‌است. توجه دقیق و مداوم سعدی به دیوان انوری و بهره‌گیری از زبان و سبک او، به‌خصوص در قصیده، انکارناپذیر است. هرچند که ضیاء موحد، سعدی‌شناس، معتقد است که در تاثیر گرفتن سعدی از غزل عاشقانه انوری نباید اغراق کرد، اما سیروس شمیسا، استاد ادبیات فارسی، سعدی را در غزل تابع تمام عیار انوری می‌داند. از نظر وی، سعدی هم به زبان ساده و همه‌فهم انوری توجه داشته و هم به پیروی از او، از عشق صوری و زمینی مبتنی بر سوز و گداز و وصال و فراق سخن گفته‌است.\nادبیات عرب\nسعدی به زبان عربی مسلط بود و به‌واسطه تحصیل در بغداد، آثار و منابع عربی را مطالعه می‌کرد. سعدی اشعاری نیز به زبان عربی دارد که نشان‌دهنده میزان تسلط او بر این زبان است. ضیاء موحد، به‌رغم این پیشینه از سعدی، او را به‌جد مقید به فارسی‌نویسی می‌داند و بر این باور است که سعدی در گزینش واژگان و رعایت ساختار زبان فارسی نهایت دقت را به‌کار می‌برد. با این حال مواردی را به عنوان نمونه ذکر می‌کند که سعدی از قواعد زبان عربی استفاده کرده‌است. به نظر او سعدی بیش از آن که در سرایش اشعار فارسی از زبان عربی متاثر باشد، در سرایش اشعار عربی از زبان فارسی متاثر است.\nدر عین حال برخی از پژوهشگران، مضمون‌های انتخابی سعدی را برگرفته از برخی شاعران عرب تلقی کرده‌اند. یکی از نظرهای جنجالی در این خصوص، ادعای تاثیرپذیری او از متنبی است. متنبی (م. ۳۵۴ هجری) شاعر و ادیب عرب زبان عراقی در قرن چهارم هجری است که به عقیده حسینعلی محفوظ، سعدی دیوان اشعار او را از برداشته و در انتخاب مضامین اشعار خود از او تاثیر پذیرفته‌است. محفوظ از این نظریه در سال ۱۳۳۷ در قالب رساله دکترا در رشته زبان و ادبیات فارسی دفاع کرد که بعدا مورد تایید برخی از پژوهشگران ادبیات فارسی (از جمله غلامحسین یوسفی) واقع شد. در مقابل، برخی دیگر از پژوهشگران مانند علی دشتی و مهدی محقق این نظریه را رد کردند. استدلال مخالفان این بود که مضامین مشترک مورد اشاره محفوظ، مضامینی عمومی است که مورد استفاده بسیاری از شاعران دیگر قبل از متنبی نیز قرار گرفته‌است.\nمیراث\nاعتلای زبان فارسی\nشواهدی وجود دارد که کلام سعدی، در زمان حیات و همچنین پس از مرگ وی، در هرکجا که به زبان فارسی سخن می‌گفته‌اند، شناخته‌شده بود. سعدی در زمان حیات خود به عنوان سخنور و شاعر، شهرت زیادی پیدا کرد و حتی در هندوستان، آسیای صغیر و آسیای میانه نیز او را می‌شناختند و اشعارش را می‌خواندند. ابن بطوطه، جهانگرد سده هشتم هجری، در گزارش سفر خود به چین، از امیرزاده شهر خنسا می‌نویسد که به شعر و موسیقی فارسی علاقه زیادی داشت و در محفل او آوازی به زبان فارسی خوانده می‌شد. این آواز آنقدر تکرار شد که ابن بطوطه آن را از بر شد و آن را گزارش کرد:\nتا دل به مهرت داده‌ام در بحر غم افتاده‌ام\nچون در نماز استاده‌ام گویی به محراب اندری\nامروز می‌دانیم که این شعر از سعدی است و به عبارتی، دایره نفوذ شعر سعدی تا چین هم گسترش داشته‌است. یادداشت‌های ابن بطوطه همچنین نشان می‌دهد که زمزمه اشعار سعدی در بین ملوانان چینی نیز مرسوم بوده‌است.\nبه‌نظر می‌رسد که سعدی از عالم‌گیر بودن شعر و کلام خود آگاه بوده؛ چنان‌که در جایی مدعی می‌شود:\nشنیده‌ام که مقالات سعدی شیراز همی‌برند به عالم چو نافه ختنی\nکلام سعدی تاثیر انکارناپذیری در زبان و ادبیات فارسی داشته‌است؛ آن‌چنان‌که شباهت قابل توجهی بین زبان فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. محمدعلی فروغی در این باره می‌گوید: «گاهی شنیده می‌شود که اهل ذوق اعجاب می‌کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته‌است، ولی حق این است که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن نگفته‌است؛ بلکه ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم؛ یعنی سعدی شیوه نثر فارسی را چنان دلنشین ساخته که زبان او زبان رایج فارسی شده‌است.» شعر و نثر سعدی، همواره به‌عنوان یکی از منابع متداول برای آموزش زبان فارسی مطرح بوده‌است. کتاب گلستان، سالیان زیادی به عنوان منبع آموزشی برای مکتب‌خانه‌ها و مدرسه‌ها مورد استفاده واقع می‌شده‌است. به گفته ادوارد براون، ایران‌شناس مشهور بریتانیایی، طی شش قرن و نیم، هرجا به تحصیل زبان فارسی پرداخته شده، نخستین کتاب‌هایی که به دست محصل داده‌اند، آثار سعدی بوده‌است.\nتکه‌های بسیاری از شعرها و حکایت‌های سعدی در فارسی امروز به‌صورت اصطلاح یا ضرب‌المثل به‌کارمی‌رود. تنها از کتاب گلستان، بیش از ۴۰۰ عبارت به عنوان ضرب‌المثل وارد زبان فارسی شده‌است. از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:\nمشک آن است که خود ببوید…\nترسم نرسی به کعبه‌ای اعرابی، کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است\n… ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان\nاز کوزه همان برون تراود که در اوست\nآن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟\nاین ویژگی، تنها مختص گلستان نیست و در همه آثار سعدی ملاحظه می‌شود؛ چنان‌که به گفته خطیب رهبر، بیش از ۸۰۰ مورد از غزل‌های وی نیز جنبه ضرب‌المثل یافته‌است.\nسعدی در زمان حیات و پس از مرگ، مورد توجه بسیاری از شاعران فارسی‌زبان قرار گرفته‌است. همام تبریزی (م. ۷۱۴ هجری) و نزاری قهستانی (م. ۷۲۱ هجری)، شاعران هم عصر سعدی بودند که به وی ارادت می‌ورزیدند و از او تاثیر می‌پذیرفتند. از همام تبریزی بیش از دویست غزل بر جای مانده که در بیش از هشتاد غزل با غزلیاتی از سعدی هم‌وزن یا هم‌قافیه است. امیرخسرو دهلوی (م. ۷۲۵ هجری) و امیرحسن دهلوی (م. ۷۳۷ هجری) دو شاعر فارسی‌سرای هندی معاصر سعدی بودند که در سرایش غزل از سعدی پیروی می‌کردند. پیروی امیرحسن دهلوی از سعدی به حدی است که به وی لقب سعدی هندوستان را داده‌اند. سیف فرغانی (م. ۷۴۹ هجری) شاعر فارسی‌گوی دیگری است که در عصر سعدی و در آقسرا در آسیای صغیر می‌زیست. وی شیفته غزلیات سعدی بود و برخی از غزلیات سعدی را پاسخ گفته‌است. وی همچنین چندین قصیده در ستایش سعدی سروده و وی را سلطان سخن قلمداد کرده‌است.\nتاثیر سعدی بر حافظ (م. ۷۹۲ هجری) نیز کاملا مشهود است؛ وی عروض خود را بر مبنای اشعار سعدی گذاشته و حدود ۳۰ غزل با وزن و قافیه غزلیات سعدی سروده‌است. همچنین در اشعار حافظ، موارد بسیاری از تضمین از اشعار سعدی به‌چشم می‌خورد. تعداد تضمین‌ها، استقبال‌ها، اقتباس‌ها و مشابهت‌های لفظی و معنایی در اشعار حافظ با اشعار سعدی به ۱۵۰ مورد می‌رسد. حافظ در یکی از غزل‌های خود بر جایگاه سعدی به‌عنوان استاد سخن تاکید کرده و در عین حال خود را متاثر از سبک خواجو دانسته‌است. البته این بیت منسوب به حافظ است و عبدالعلی دستغیب، نویسنده و منتقد، آن را غیرقابل استناد می‌داند. وی حافظ را بدون هیچ تردیدی از پیروان سبک سعدی می‌داند.\nهمچنین، بسیاری از شاعران و نویسندگان پس از سعدی با الهام از کتاب گلستان یا به تقلید از آن، آثاری را خلق کرده‌اند. از جمله این آثار می‌توان به روضه خلد مجد خوافی، نگارستان معین‌الدین جوینی (م. ۷۸۳ هجری)، بهارستان جامی (م. ۸۷۱ هجری)، منشآت قائم مقام فراهانی (م. ۱۲۵۱ هجری)، پریشان قاآنی (م. ۱۲۸۵ هجری)، و بسیاری آثار دیگر اشاره کرد. با این حال، هیچ‌یک از این آثار نتوانسته‌اند به موفقیت و جایگاهی مانند گلستان برسند.\nتاثیر سعدی بر ادبیات فارسی، در ادبیات معاصر نیز مشهود است؛ به‌طور مثال، تاثیرپذیری پروین اعتصامی از سبک شعری و اصطلاحات سعدی، به خوبی دیده می‌شود. ابراهیم گلستان از جمله نویسندگان معاصر است که در سبک نویسندگی خود از سعدی تاثیر پذیرفته‌است؛ او در نثر خود از جملات دارای وزن عروضی، جملات قصار و آرایه‌های ادبی مانند جناس، استعاره و مجاز استفاده کرده‌است. محمدعلی جمالزاده، نویسنده و مترجم معاصر، گرایش مشهودی به ساده‌نویسی و کاربرد زبان عامیانه در آثار خود داشت. او در خلق آثارش، به گفته خودش، «در مقام ساده نوشتن، آنچه سهل و ممتنع می‌گویند و بارزترین نمونه آن گفته سعدی است» را در نظر داشته‌است. زبان جمالزاده، لحنی گزارشی و آمیخته با شوخی دارد و از شیوه حکایت‌نویسی متون کلاسیک مانند گلستان سعدی پیروی می‌کند؛ به‌طوری‌که نکات اخلاقی با لحنی اندرزگونه اما با استفاده از چاشنی طنز به خواننده انتقال داده می‌شود.\nتاثیر بر نهضت روشنگری در غرب\nآندره دو ریه از قسمت‌هایی از گلستان، منتشرشده در سال ۱۶۳۴\nسعدی اولین شاعر ایرانی است که آثار او به یکی از زبان‌های اروپایی ترجمه شده‌است. آندره دو ریه در سال ۱۶۳۴ میلادی قسمت‌هایی از گلستان را به زبان فرانسوی ترجمه کرد. در سال ۱۶۵۱میلادی، ترجمه لاتین از گلستان منتشر شد. در سال ۱۶۵۴، آدام اولئاریوس، ترجمه کاملی از بوستان و گلستان را به زبان آلمانی منتشر کرد. او زبان فارسی را در ایران آموخته بود و ترجمه‌اش را به کمک یک ایرانی به نام حق‌وردی انجام داد. در زبان انگلیسی، نخستین‌بار در سال ۱۷۷۴ میلادی، بخش‌هایی از گلستان توسط استیفن سالیوان ترجمه و با عنوان حکایات برگزیده از گلستان در لندن منتشر شد. در سال ۱۸۸۸ میلادی، اولین ترجمه انگلیسی کامل از این کتاب توسط سر ریچارد برتون صورت گرفت.\nترجمه آثار سعدی به زبان فرانسوی و سپس دیگر زبان‌های اروپایی، زمینه نفوذ ادبیات و جهان‌بینی سعدی در غرب را فراهم کرد؛ به‌طوری‌که آثار او، قبل از نوگرایان ایرانی، مورد توجه نوگرایان غربی قرار گرفت. نوگرایان فرانسوی در قرن هجدهم میلادی، آثار سعدی را نوعی انتقاد اجتماعی یافته‌بودند، که می‌توانستند با توجه به ویژگی‌های جامعه خود، از آن الگوبرداری کنند. سبک ظریف سعدی و توجه او به حکمت و خرد عملی، تاثیر مطلوبی بر خوانندگان اروپاییش داشت و درک آثار او را برای مردم اروپا، بیش از هر شاعر فارسی‌زبان دیگری تسهیل کرد.\nدر فرانسه\nژان دو لا فونتن یکی از مشهورترین حکایت‌نویسان فرانسوی است که در خلق آثار خود به کلیله و دمنه، انوار سهیلی و گلستان سعدی توجه داشته‌است. وی در برخی از آثار خود، بدون کم‌وکاست از حکایات سعدی اقتباس کرده‌است. ولتر، نویسنده مشهور عصر روشنگری در فرانسه، در بخش‌هایی از رمان فلسفی صادق، تحت تاثیر گلستان سعدی بوده‌است. دنی دیدرو، از نویسندگان بزرگ قرن هجدهم فرانسه است که آثار سعدی را ستایش کرده‌است. به‌طور خاص، باب اول گلستان، در سیرت پادشاهان، مورد توجه وی قرار داشته‌است. ویکتور هوگو و آندره ژید نیز از جمله متفکران و ادیبان فرانسوی بودند که تا حدودی از سعدی متاثر شدند. گلستان تاکنون شش بار به‌طور کامل به زبان فرانسه ترجمه شده‌است.\nلازار کارنو، ریاضی‌دان مشهور فرانسوی، به سعدی علاقه خیلی زیادی داشت. این علاقه به حدی بود که نام سعدی را به‌عنوان نام میانی فرزندان خود برگزید. فرزند وی نیکولا سعدی کارنو، پدر علم ترمودینامیک و نوه وی ماری فرانسوا سعدی کارنو، رئیس‌جمهور فرانسه در سال‌های ۱۸۸۷ تا ۱۸۹۴ است، که نام میانی هردو به افتخار سعدی انتخاب شده‌است.\nدر آلمان\nگوته، شاعر بلندآوازه آلمانی، یکی از شاعران اروپایی است که در خلق آثار خود به ادبیات شرقی و به‌طور خاص، ادبیات فارسی توجه ویژه‌ای داشت. گوته، سعدی را می‌شناخته و در خلق آثار خود از سعدی تاثیر پذیرفته‌است. یکی از کتاب‌های وی با نام دیوان غربی-شرقی، اگرچه به‌طور کاملا مشهود تحت تاثیر اشعار حافظ سروده‌شده و در هیچ‌کجای کتاب نامی از سعدی برده نشده؛ اما بخش‌هایی از آن نیز حاوی اشعاری است که از بوستان و گلستان سعدی اقتباس شده‌است. یکی از این اقتباس‌ها، داستان قطره بارانی است که با دیدن دریا، خود را ناچیز می‌شمارد و به سبب این فروتنی، صدفی او را در بر می‌گیرد و تبدیل به یک مروارید می‌شود. این داستان، عینا از قطعه‌ای با مطلع «یکی قطره باران ز ابری چکید…» در بوستان اقتباس شده‌است. گوته، این دیوان خود را با نقل فارسی و ترجمه آلمانی یکی از اشعار گلستان به پایان برده‌است.\nدر آمریکا\nرالف والدو امرسون، شاعر آمریکایی قرن نوزدهم میلادی، به فرهنگ و زبان‌های شرقی از جمله فارسی و عربی علاقه داشت و به‌واسطه مطالعه ترجمه آلمانی گلستان، با سعدی آشنا شد. وی مقالاتی در مورد سعدی نوشته و منتشر کرده‌است. در اشعار او نیز می‌توان عباراتی یافت که تحت تاثیر گلستان سعدی سروده‌شده‌است. وی معتقد بود که سعدی به زبان همه اقوام و ملل سخن می‌گوید و سخنان او مانند شکسپیر، سروانتس و هومر همیشه تازگی دارد. وی دستورهای اخلاقی کتاب گلستان را قوانین عمومی و بین‌المللی می‌دانست.\nدر روسیه\nالکساندر پوشکین، شاعر و نویسنده نامدار روس و بنیانگذار ادبیات نوین روسی به فرهنگ و ادبیات شرق علاقه‌مند بود. او منظومه فواره باغچه‌سرای را با نگاهی جدی به ادبیات شرق نوشته و آن را با این عبارت آغاز کرده‌است: «بسیاری چون من فواره را دیده‌اند اما برخی از آنان در عالم وجود نیستند و دیگران نیز در بلاد دور سیاحت می‌کنند.» این عبارت برداشتی است از بیت‌های ۴۷۹ و ۴۸۰ باب اول بوستان سعدی. او این مفهوم شاعرانه را بخش‌های مختلفی از این اثر تکرار کرده‌است. ایوان بونین، نویسنده و شاعر معاصر روس و برنده جایزه نوبل ادبیات، در اظهارات خود بارها به تاثیراتی که اشعار سعدی بر او گذاشته، اشاره کرده‌است. به اعتقاد او سعدی، سی سال از عمرش را صرف شناخت کرد، سی سال سفر کرد و سی سال را نیز به اندیشیدن و خلق آثار اختصاص داد. بونین نیز بخش عمده‌ای از زندگی خود را صرف سفر به نقاط گوناگون دنیا کرد و به‌طور خاص، سفرهای متعددی به سرزمین‌های شرقی داشت. او در سفرهایش کتاب‌های سعدی -به‌خصوص گلستان- را همراه داشت و مطالعه می‌کرد. در آثار او ردپای مضمون‌ها و نمادهای سعدی مشاهده می‌شود و بعضا به نام سعدی اشاره نیز شده‌است. او در داستان مرگ پیامبر با صراحت از تاثیر سعدی می‌گوید و داستان را با سخنی از دیباچه گلستان به پایان برده‌است. او در این اثر به نام سعدی اشاره کرده و درباره او گفته‌است: «ما با بهره از اشعار شیخ سعدی که مانند دانه‌های مروارید در میان اشعار ما آمده، خوش قلم شدیم.» تشبیه کلام سعدی به دانه‌های مروارید نیز برگرفته از خود سعدی است.\nمحبوبیت در شرق\nآثار سعدی در شبه قاره هند به زبان‌های اردو، پنجابی، سندی و سانسکریت منتشر شده‌است. از آثار سعدی -چنان‌که مورد اشاره جواهر لعل نهرو نیز واقع شده- در کتابهای درسی نظام آموزش و پرورش هندوستان و پاکستان استفاده شده‌است. به‌واسطه این که زبان فارسی در مقاطعی از تاریخ، به ویژه در زمان گورکانیان زبان رسمی هند بوده، نسخه‌های خطی متعددی از گلستان، بوستان و کلیات سعدی از هند به‌دست آمده که به سفارش حاکمان وقت نوشته شده‌است. علاوه‌براین، شاعران فارسی‌زبان هندی مانند امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی نیز تحت تاثیر سعدی بوده‌اند.\nدر امپراتوری عثمانی آثار سعدی و به‌ویژه گلستان و بوستان از اقبال عمومی برخوردار بود. اندیشمندان ترک ترجمه‌ها و شرح‌های متعددی بر این آثار نوشته و منتشر کرده‌اند. برخی منابع کهن‌ترین ترجمه گلستان به ترکی را منسوب به سیف فرغانی، شاعر قرن هفتم هجری می‌دانند. در امپراتوری عثمانی، علاوه بر شرح‌ها، دست کم هفت ترجمه ترکی از گلستان انجام شده‌است.\nنخستین شرحی که به زبان عربی بر گلستان نوشته شده، اثر یعقوب بن علی بروسوی، فقیه و ادیب اهل عثمانی است که در قرن دهم هجری نوشته شده و در آن پس از متن فارسی عبارت‌های گلستان، ترجمه و شرح عربی آن آمده‌است. از جمله ترجمه‌های متاخر آثار سعدی به زبان عربی می‌توان موارد زیر را برشمرد:\nترجمه الجلستان الفارسی العباره المشیر الی محاسن الآداب بالطف اشاره (ترجمه گلستان)، جبرائیل المخلع (مترجم اهل سوریه)، ۱۸۴۶ میلادی\nکلستان: روضه الورد (ترجمه گلستان)، محمد الفراتی (مترجم اهل سوریه)، ۱۹۶۲ میلادی\nالبستان (ترجمه بوستان)، محمد الفراتی، ۱۹۶۲ میلادی\nشعر بنی‌آدم\n«بنی‌آدم» قطعه‌شعر مشهوری از گلستان سعدی‌ست که به دلیل مضمون انسان‌دوستانه‌اش بسیار مورد توجه واقع شده‌است:\nبنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار\nدر برخی از منابع فارسی و انگلیسی گزارش شده که این شعر بر سردر ورودی تالار ملل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک با خط نستعلیق طلاکوب نقش بسته‌است؛ ولی این ادعا درست نیست و عکسی نیز از این شعر بر سردر نام‌برده دیده نشده‌است. با این حال در سال ۱۳۸۴، از سوی ایران، فرشی از استاد صیرفیان به سازمان ملل متحد اهدا و در آن نصب شد، که شعر بنی‌آدم در آن نقش بسته بود. این شعر در پیام فارسی که در مجموعه پیام‌های فضاپیمای ویجر (در مجموع، پیامهایی به ۵۵ زبان) برای فضاهای دوردست فرستاده شده‌است، برگزیده شده‌است.\nالهام و بازآفرینی\nدر موسیقی\nشواهد موجود در آثار سعدی نشان می‌دهد، که او در مجالس موسیقی شرکت می‌کرده و اصطلاحات و اسباب موسیقی را می‌شناخته‌است. اشعار، به خصوص غزلیات، او ساده و روان است، مضمون مناسب دارد، در وزن‌هایی سروده شده که با الحان و ضرباهنگ موسیقی ایرانی سازگار است و واج‌ها و آواهای آن هم همنشینی دارند. این ویژگی‌ها باعث شده‌است که موسیقی‌دان‌ها از قدیم‌الایام از اشعار سعدی برای ساختن ترانه‌های خود استفاده کنند. ابن بطوطه در سفر خود به ترکستان خواندن آوازی را در محفلی نقل می‌کند، که برگرفته از شعر سعدی است. قدیمی‌ترین قطعات موسیقی ضبط‌شده بر روی صفحات گرامافون هم نشان‌دهنده قدمت به‌کارگیری اشعار سعدی در موسیقی ایرانی است.\nدر بین خوانندگان معاصر، تاج اصفهانی بیش از دیگران به سعدی علاقه‌مند بود. او تاکید ویژه‌ای بر مناسب‌خوانی داشت و بسیاری از قطعات آوازی خود را از اشعار سعدی برگزید. محمدرضا شجریان نیز از خوانندگان پیشرو در خواندن اشعار سعدی است. تمام ترانه‌های آلبوم پیوند مهر و بسیاری از ترانه‌های آلبوم‌های دیگر او از جمله نوا، دستان، دل مجنون، بهار دلکش، فریاد و در خیال از اشعار سعدی انتخاب شده‌است. غلامحسین بنان، محمودی خوانساری، عبدالوهاب شهیدی و اکبر گلپایگانی نیز به‌دفعات اشعار سعدی را خوانده‌اند.\nدر تئاتر\nنمایشی با عنوان گلگشت در گلستان به کارگردانی داریوش مودبیان در سال ۱۳۹۵ در تهران بر روی صحنه رفت که روخوانی نمایشی گزیده‌ای از گلستان سعدی بود. این نمایش اقتباسی، یکی از محصولات کارگاه‌های نمایشی مودبیان بود که در سال ۱۳۹۲ برگزار شده‌بود. پری صابری نیز نمایشنامه‌ای بر مبنای زندگی سعدی نوشت که در سال ۱۳۹۱ با عنوان باغ دل‌گشا؛ نگاهی بر احوالات، حکایات و شعر و شاعری شیخ سعدی به چاپ رسید. سلطان فیل‌گردن نیز عنوان نمایشنامه دیگری است داریوش ارجمند که بر اساس یکی از حکایات سعدی نوشته و منتشر کرده‌است. ماجرای این داستان، ماجرای سلطانی است که از اسب می‌افتد و گردنش در بدنش فرومی‌رود. طبیبان در درمان او راه به جایی نمی‌برند تا اینکه یکی از طبیبان او را درمان می‌کند. اما سلطان به طبیب پاداشی نمی‌دهد و او نیز برای تلافی، دانه‌هایی را به ملیجک می‌سپارد تا در عودسوزها بریزد و باعث می‌شود گردن سلطان دوباره در بدنش فرورود. این نمایشنامه درقالب یک نمایش روحوضی نوشته شده‌است.\nدر ادبیات کودک و نوجوان\nاز حکایت‌های بوستان و گلستان، آثار مختلفی برای کودکان و نوجوانان بازنویسی و بازآفرینی شده‌است. مجموعه ۱۰ جلدی قصه‌های شیرین فارسی اثر فرهاد حسن‌زاده و هفتمین جلد از مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب با عنوان قصه‌های گلستان و ملستان اثر مهدی آذریزدی از جمله کتاب‌هایی هستند که در این حوزه در ایران به چاپ رسیده‌اند.\nرویکردهای نو\nسعدی از دست خویشتن فریاد عنوان منتخبی از ابیات غزل‌های سعدی به انتخاب عباس کیارستمی است که خوانشی جدید از اشعار سعدی محسوب می‌شود. کیارستمی هر صفحه از کتاب را به یک بیت اختصاص داده و آن‌ها را براساس قافیه و ردیف طبقه‌بندی کرده‌است. او در برخی از صفحات، بر خلاف رویه معمول، ابیات را به صورت سر و ته نوشته‌است. این کتاب نه مقدمه‌ای دارد و نه فهرستی.\nدیدگاه‌های منتقدان\nبا آغاز جنبش مشروطه در ایران، انتقاد از سعدی در میان برخی از منورالفکران و روشنفکران رواج یافت. منتقدان، عموما آموزه‌های اخلاقی و حکمی سعدی را کهنه و ناسازگار با هنجارهای اجتماعی جدید قلمداد کرده و مورد نقد قرار داده‌اند. در این روزگار که نبردی بین سنت و مدرنیته شکل گرفته بود، سعدی به عنوان یکی از نمادهای سنت مورد هجمه نوگرایانی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی، میرزا آقاخان کرمانی و دیگران قرار گرفت.\nگروهی از منتقدان، آثار سعدی را دچار تناقض و فاقد نظم سیستماتیک می‌دانند؛ به‌طور مثال علی دشتی در کتاب قلمرو سعدی، اطلاق کتاب اخلاقی به گلستان را مورد تردید قرار می‌دهد؛ چراکه برخی از حکایات آن را فاقد هرگونه نکته تربیتی و برخی را حتی مخالف اصول اخلاقی می‌شمرد. به عقیده وی هرچند که نکات اخلاقی و پند و اندرز به‌وفور در گلستان به‌چشم می‌خورد، اما این کتاب -برخلاف دیگر کتابهایی که به‌عنوان کتاب اخلاق شناخته‌می‌شوند- فاقد یک سیر مدون برای تبیین اصول اخلاقی از جهات و زاویه‌های مختلف است. دشتی، اگرچه به برخی تناقض‌گویی‌ها در آثار وی اشاره می‌کند، اما سخنوری سعدی را می‌ستاید و خود را منتقد سعدی یا گلستان نمی‌داند؛ چنان‌که در کتاب قلمرو سعدی می‌نویسد: «هدف انتقاد گلستان نیست، بلکه طرز پذیرش گلستان است… اگر گلستان را چنان‌که هست قبول کنند؛ یعنی مجموعه ملاحظات و لطایف، و پند و موعظه و بیان اوضاع روحی و اخلاقی زمان… دیگر ایرادی باقی نمی‌ماند.» یان ریپکا نیز نظر مشابهی دارد و سعدی را فاقد مکتب فلسفه اخلاق و نظام منسجم فکری می‌داند.\nگروهی دیگر از منتقدان نیز با تکیه بر برخی از حکایت‌ها و اشعار سعدی، دیدگاه‌های وی را مبتنی بر برخی از ضدارزش‌های امروزی؛ مانند تقدیرگرایی، عدم برابری حقوق اجتماعی زن و مرد و مواردی از این دست می‌دانند.\nاحمد کسروی یکی از منتقدان جدی سعدی به‌شمار می‌آید. وی اصولا حرفه شاعری را کاری بیهوده و ضداجتماعی می‌دانست و درباره بیشتر شاعران ایرانی بدگویی می‌کرد و بعضا دشنام می‌داد. از نظر کسروی، «سعدی اندیشه‌های پست و بی‌خردانه زمان خود را به قالب سخن ریخته» و به‌صورت پند و اندرز بیان کرده‌است. وی تیر نقد را به سمت گرایش‌های جنسی سعدی نیز نشانه گرفته و او را از این منظر مورد سرزنش قرار داده‌است. علی شریعتی نیز این انتقاد را به سعدی وارد کرده‌است. وی در کتاب زن در چشم و دل محمد (که برگرفته از یکی از سخنرانی‌های اوست) در جایی که شواهدی مبنی بر روابط جنسی همجنسگرایانه در گذشته ارائه می‌کند، به استناد برخی از حکایات سعدی از جمله حکایت مسجد جامع کاشغر و حکایت قاضی همدان، به روابط عاشقانه سعدی با پسران اشاره و آن را تقبیح می‌کند. آرش نراقی، نویسنده و مترجم ایرانی نیز عشق ورزیدن و مغازله ورزیدن‌های جنسی با کودکان و نوجوانان را در اشعار سعدی شایسته تقبیح می‌داند. وی اگرچه این موضوع را نوعی سنت ادبی در روزگار سعدی می‌داند. اما معتقد است که او در آثارش از این مناسبات با لذت و تحسین یاد کرده‌است. میرزا آقاخان کرمانی ابیات عاشقانه سعدی را مورد نقد اخلاقی قرار داده‌است.\nاسماعیل خویی بر گرایش‌های سازش‌کارانه و محافظه‌کارانه سعدی انگشت گذاشته و از این لحاظ، وی را شایسته نقد می‌بیند.\nبخشی از دیدگاه‌های انتقادی که متوجه آثار سعدی شده، از جانب شاعران نوپرداز بوده که تلقی متفاوت و جدیدی از شعر و فرم پردازش آن داشته‌اند. احمد شاملو، شاعر نوپرداز معاصر، سعدی را اگرچه «ناظم» بزرگی می‌دانست؛ اما معتقد بود که آثار وی با معیارها و استنباط امروزی از شعر، مغایرت دارد. وی معتقد بود که سعدی تابع احساس نیست و عمیق نمی‌اندیشد؛ بلکه صرفا مطالب را به زیبایی بیان می‌کند. از نظر نیما یوشیج، شاعر در پرداخت غنایی شعر باید به جای «گفتن»، «نشان دهد». درحالی که به عقیده وی، اشعار سعدی فاقد چنین ظرافتی در خلاقیت معنایی و مفهومی است؛ مثلا به جای این که اندوه را غیرمستقیم به تصویر بکشد، مستقیما به سراغ واژگانی نظیر ناله، گریه، روز وداع و عبارت‌هایی از این دست رفته‌است.\nهمایون کاتوزیان، تاریخ‌نگار و منتقد ادبی معاصر، حجم انتقادات و تبلیغات منفی نوگرایان معاصر به اشعار سعدی در سال‌های بعد از ۱۳۲۰ را به حدی وسیع می‌داند که بسیاری از افراد بی‌آن که شعری از سعدی بخوانند، آثار او را مزخرف قلمداد می‌کردند. وی از این جریان به عنوان یکی از پدیده‌های عجیب قرن بیستم در ایران یاد می‌کند و آن را «پدیده سعدی‌کشی در ایران» می‌نامد. البته حتی در این دوران نیز بزرگانی مانند فروغی، بهار و دیگران به سعدی ارادت می‌ورزیدند.\nیادبود و بزرگداشت\nآرامگاه\nآرامگاه سعدی شیراز\nدوره قاجار\nآرامگاه سعدی در شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه پهندژ و در کنار باغ دلگشا واقع شده‌است. این مجموعه با عنوان سعدیه نیز نامیده می‌شود.\nمحل دفن سعدی، خانقاهی بود که او در سال‌های پایانی حیات خود در آن می‌زیست. این خانقاه، در نزدیکی سرچشمه‌های نهر رکن‌آباد واقع شده‌بود. در سال ۹۹۸ هجری قمری به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، بنای خانقاه شیخ تخریب شد.\nدر سال ۱۱۸۷ هجری قمری به دستور کریمخان زند، یک ساختمان آجری در آنجا بنا شد که شامل ۲ طبقه بود؛ طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع می‌شد و مزار سعدی در محفظه‌ای چوبی در اتاق شرقی راهرو قرار داشت.\nاین بنا و محوطه آن در اثر مرور زمان رو به زوال گذاشت و در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی عملا به بنایی مخروبه و کثیف و زیستگاه مگس‌ها تبدیل شد. در این زمان، با توجه به اتمام بنای حافظیه، علی اصغر حکمت، رئیس وقت انجمن آثار ملی ایران، به فکر احداث بنایی جدید و مناسب افتاد. با تلاش‌های وی، طراحی و ساخت این عمارت جدید، بر عهده محسن فروغی، معمار ایرانی، و علی صادق گذاشته شد؛ هرچند آندره گدار، معمار فرانسوی نیز بازدیدهایی از آن داشته‌است. کلنگ احداث این بنا در سال ۱۳۲۷ به دست اشرف پهلوی زده‌شد. این بنا با صرف هزینه ۹۸۰ هزار تومان، در سال ۱۳۳۱ آماده و در روز یازدهم اردیبهشت همان سال با حضور محمدرضا پهلوی و دکتر حسابی، وزیر وقت فرهنگ، افتتاح شد.\nمعماری بنای جدید سعدیه، با استفاده از عناصر معماری ایرانی صورت گرفته‌است؛ این بنا از یک ایوان ستون‌دار بلند و یک رواق کشیده تشکیل شده‌است. رواق و ایوان به‌صورت L جانمایی شده‌اند. در محل برخورد ایوان و رواق، که مزار سعدی در آن قرار دارد، یک گنبد از کاشی فیروزه‌ای تعبیه شده‌است. آب قنات نیز در آبنمای موسوم به حوض ماهی در زیرزمین مجموعه جریان دارد.\nاین مجموعه در سال ۱۳۵۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.\nمجسمه\nدر سال ۱۳۳۰، با ابتکار و پیگیری علی اصغر حکمت، رئیس وقت انجمن آثار ملی ایران، مجسمه بزرگی از سعدی ساخته و در میدان سعدی شیراز در نزدیکی دروازه اصفهان نصب و در سال ۱۳۳۱ هم‌زمان با افتتاح آرامگاه سعدی، رونمایی شد. این مجسمه اثر ابوالحسن صدیقی، نقاش و مجسمه‌ساز برجسته ایرانی است و از جنس سنگ مرمر ساخته‌شده‌است. کار ساخت این مجسمه که بیش از سه متر ارتفاع دارد، یک سال و نیم به طول انجامیده‌است. نصب این مجسمه در ابتدا با مخالفت و اعتراض برخی از متشرعین شیراز همراه بوده که آن را خلاف احکام اسلام می‌دانستند؛ منتها با وساطت علمای شیراز این اعتراضات خاتمه پیدا کرد.\nعلت انتخاب این محل برای نصب مجسمه سعدی، واقع شدن این محل در مبدا ورود مسافران به شیراز بود. اما به مرور زمان، با ساخته شدن مسیرهای جدید، مسافران کمتر این مسیر را انتخاب می‌کردند و این مجسمه امروز کمتر در معرض دید مسافران قرار دارد.\nاین مجسمه تا اواسط دهه ۱۳۷۰ در این میدان واقع بود اما با برچیده شدن تدریجی میدان، مجسمه به میدان پیرنیا انتقال داده‌شد.\nروز سعدی\nمرکز سعدی‌شناسی، از سال ۱۳۸۱ خورشیدی، روز ۱ اردیبهشت را روز سعدی ، اعلام کرد و در اول اردیبهشت ۱۳۸۹ خورشیدی، در «اجلاس شاعران جهان» در شیراز، نخستین روز اردیبهشت، از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی، به‌عنوان «روز سعدی» نامگذاری شد.\nپول ملی\nشعر بنی آدم و نمایی از آرامگاه سعدی در پشت اسکناس صدهزار ریالی\nسکه‌های پانصد ریالی برنزی ایران از سال ۱۳۸۷ خورشیدی به نقش آرامگاه سعدی مزین شده‌است. همچنین طرح پشت اسکناس ده‌هزارتومانی (یکصدهزارریالی) نمایی از مقبره سعدی در شیراز می‌باشد. گفتنی است که چاپ بیت اول شعر بنی‌آدم اعضای یک پیکرند بر روی اسکناس‌های یکصدهزار ریالی در سال ۱۳۸۹، موجب واکنش‌های رسانه‌ای شد و روایت صحیح این بیت، از فرهنگستان زبان و ادب فارسی استعلام شد.\nیادواره هفتصدمین سال تصنیف گلستان و بوستان\nسال ۱۳۱۶ خورشیدی مصادف با ۱۳۵۶ هجری قمری، هفتصدمین سالگرد تصنیف کتاب‌های گلستان و بوستان بود. در این سال به‌منظور بزرگداشت سعدی، به ابتکار علی‌اصغر حکمت، وزیر وقت معارف، مجموعه اقداماتی به عمل آمد. برخی از مهمترین این اقدامات عبارت بودند از:\nبرگزاری مراسم بزرگداشت و جشن در نقاط مختلف کشور و از جمله در دانش‌سرای عالی تهران\nانتشار یک دوره کامل از کلیات سعدی از روی قدیمی‌ترین و معتبرترین نسخه‌های خطی موجود در آن زمان\nانتشار مجموعه مقالات با موضوع تحقیق و تتبع در آثار و احوال سعدی در قالب یک شماره از نشریه تعلیم و تربیت با عنوان سعدی‌نامه\nنام‌گذاری دبیرستان اصفهان به نام دبیرستان سعدی\nمنبع‌شناسی\nتاکنون، در مورد سعدی، منابع کمی به زبان فارسی گردآوری شده‌است. از زمان سعدی تا حدود سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی، آثاری که به سعدی اشاره می‌کنند از کلی‌گویی و داستان‌سرایی فراتر نمی‌روند. در مورد سعدی، منابع و شواهد بیرونی چندانی وجود ندارد و به‌همین دلیل، محققان اغلب به شواهد درونی؛ یعنی آثار خود سعدی روی می‌آورند و تلاش می‌کنند زندگی وی را از نوشته‌های خودش -به خصوص بوستان و گلستان- استخراج نمایند. با این حال، یکی از راه‌های کسب اطلاعات درباره سعدی، مطالعه روزگار و زمانه اوست که با حمله مغول به ایران هم‌زمان بوده‌است. به‌طور مثال تاریخ جهانگشا، تاریخ وصاف و جامع‌التواریخ سه اثر دست اول در مورد تاریخ این دوران هستند. در عین حال می‌توان از برخی تذکره‌ها، سفرنامه‌ها و مقدمه‌های نگاشته‌شده بر آثار او نیز اطلاعاتی در مورد زندگانی سعدی به‌دست‌آورد.\nمنابع تاریخی درباره زمانه سعدی\nبرخی از منابع تاریخی، اگرچه مستقیما از سعدی نام نبرده‌اند، اما وقایع تاریخی قرن هفتم هجری را، که با حمله مغول به ایران و پایان حکومت خوارزمشاهیان و خلافت عباسیان مصادف بود، گزارش کرده‌اند. کتاب تاریخ جهانگشای عطاملک جوینی (م. ۶۸۱ هجری) که وزیر هلاکوخان و معاصر سعدی بود، وقایع زمان ایلخانان را به تصویر کشیده‌است. تاریخ وصاف را می‌توان ادامه تاریخ جهانگشای دانست که به قلم شرف‌الدین عبدالله شیرازی (م. ۷۲۸ هجری) نوشته شده‌است. چکیده‌ای از تاریخ تیره‌های مغول و ترک و تاریخ فرمانروایی چنگیزخان و جانشینان او در کتاب جامع‌التواریخ به قلم رشیدالدین فضل‌الله همدانی (م. ۷۱۷ هجری) آمده‌است. همچنین کتاب‌های الکامل فی التاریخ به قلم ابن اثیر (م. ۶۳۰ هجری)، معجم‌البلدان اثر یاقوت حموی (م. ۶۲۶ هجری) و طبقات ناصری نوشته منهاج سراج (م. ۶۵۸ هجری) اطلاعات مهمی در خصوص چگونگی حمله مغول و استیلای آن‌ها بر سرزمین ایران را ارائه می‌نمایند.\nمنابع اولیه درباره سعدی\nمقدمه کلیات سعدی\nاولین نسخه کلیات سعدی که امروزه در دسترس است، نسخه‌ای است که علی بن احمد بیستون ۳۵ سال پس از درگذشت سعدی یعنی در سال ۷۲۶ هجری نوشته‌است. وی در خصوص چگونگی گردآوری و تنظیم دیوان توضیح می‌دهد و از نوشته‌های وی چنین بر می‌آید که پیش از وی نسخه‌های دیگری از کلیات سعدی وجود داشته‌است. وی در این مقدمه، نام کامل سعدی را «مولانا و شیخ‌الشیوخ فی عهده و قدوه‌المحققین افصح المتکلمین مفخر السالکین مشرف (شرف) المله و الحق و الدین مصلح الاسلام و المسلمین شیخ سعدی‌شیرازی قدس سره» ذکر کرده‌است.\nمجمع‌الآداب\nکتاب مجمع‌الآداب فی معجم‌الالقاب، اثر ابن فوطی (م. ۷۲۳ هجری)، مورخ و راوی حدیث در قرن هفتم و هشتم هجری است که شرح حال افراد گوناگون در مکان‌ها و زمان‌های مختلف را شامل می‌شود. بخش زیادی از این کتاب از میان رفته‌است و بخش باقی‌مانده مشتمل بر نزدیک به ۶۰۰۰ شرح حال است. این کتاب، طیف گسترده‌ای از شرح‌حال‌ها، از پیامبران گرفته تا معاصران ابن فوطی را دربردارد. با توجه به مطالب موجود در این کتاب می‌توان دریافت که وی شاهد صحنه‌های تاریخی مهمی از جمله سقوط بغداد به وسیله هولاکو بوده‌است. ابن فوطی، معاصر سعدی بوده و با وی ارتباط داشته‌است. وی در سال ۶۶۰ هجری، نامه‌ای به سعدی می‌نویسد و بعضی از اشعار عربی او را درخواست می‌کند. مجمع‌الآداب، قدیمی‌ترین ماخذی است که نام و نسب سعدی در آن بیان شده و از سعدی با عنوان «سعدی الشیرازی الشاعر العارف» یاد شده‌است. با این حال، ذبیح‌الله صفا گزارش ابن فوطی را خالی از اشکال نمی‌داند.\nصفوهالصفا\nابن بزاز عارف و نویسنده سده هشتم و نویسنده کتاب صفوهالصفا است که در آن سرگذشت شیخ صفی‌الدین اردبیلی و خانواده او را روایت کرده‌است. در فصل چهارم از این کتاب که در سال ۷۵۹ هجری قمری نوشته شده‌است، داستان دیدار و صحبت شیخ صفی با سعدی تشریح شده‌است.\nشدالازار\nکتاب شدالازار فی حط الاوزار عن زوار المزار در سال ۷۹۱ هجری قمری به قلم جنید شیرازی، شاعر و واعظ شیرازی نوشته شده‌است. این کتاب، راهنمای مزار افراد مشهوری است که در شیراز دفن شده‌اند. آخرین فرد از فهرست این کتاب، سعدی است که سال مرگ وی ۶۹۱ هجری قمری و محل دفن وی قبرستان مصلی روایت شده‌است. در این کتاب، علاوه بر توصیف ویژگی‌های سعدی، مقبره وی نیز توصیف شده‌است. نویسنده، بیشتر اشعار سعدی را در فضای تصوف و درباره مراحل و آفات طریق سلوک می‌داند و گزارش می‌کند که سعدی بسیاری از شیوخ و بزرگان زمان خود را ملاقات کرده و خود نیز صاحب کراماتی بوده‌است.\nالحوادث‌الجامعه\nکتاب الحوادث‌الجامعه، کتابی است که توسط مولفی ناشناس به زبان عربی نوشته شده و در آن حوادث و رویدادهای سده هفتم هجری قمری در سرزمین‌های اسلامی روایت شده‌است. البته بخش‌هایی از این کتاب که به سال‌های ۶۰۰ تا ۶۲۵ مربوط می‌شود، از میان رفته‌است. تا مدتی گمان می‌رفت ابن فوطی مولف این کتاب باشد، اما امروز این نظر رد شده و مولف این کتاب ناشناس باقی مانده‌است. این کتاب یکی از منابع مهم در مورد چگونگی حمله مغول به ایران محسوب می‌شود و علاوه بر این، رویدادهای تاریخی دیگری از جمله سقوط بغداد به دست هلاکو، سقوط اسماعیلیان، مناسبات خوارزمشاهیان و وقایع اداری و اجتماعی در بغداد در آن تشریح شده‌است. این کتاب تاریخ وفات سعدی و ارتباط سعدی با ابن جوزی را گزارش کرده‌است.\nسفرنامه ابن بطوطه\nسفرنامه ابن بطوطه کتابی است که در قرن هشتم هجری نوشته شده‌است. ابن بطوطه، سیاح مراکشی در این سفرنامه مشاهدات خود را در طی سی سال سفر به نقاط مختلف جهان اسلام (از جمله ایران) بازگو کرده‌است. وی حدودا سی و پنج سال پس از درگذشت سعدی، از شیراز و آرامگاه سعدی بازدید و مشاهدات خود را گزارش می‌کند. گزارش وی از سفرش به چین نشان می‌دهد که دایره نفوذ شعر سعدی تا چین هم گسترش داشته‌است.\nنفحات‌الانس\nنفحات‌الانس عنوان کتابی است از جامی، شاعر و عارف قرن نهم هجری که در سال ۸۸۳ هجری قمری نوشته شده‌است. در این کتاب، تعدادی از افراد سرشناس از جمله علما و عرفا معرفی شده‌اند. بخشی از این کتاب به شرح حال کوتاهی از سعدی می‌پردازد و از جمله مصاحبت او با شهاب‌الدین عمر سهروردی در آن نقل شده‌است. برخی از مطالب این کتاب در مورد سعدی، از کتاب شدالازار نقل شده‌است.\nتذکرهالشعرا\nتذکرهالشعرا کتابی است از دولتشاه سمرقندی که در اواخر قرن نهم هجری قمری نوشته شده‌است. این کتاب به شرح حال شعرای پارسی‌گو اختصاص دارد که به لحاظ تاریخی به هفت طبقه تقسیم شده‌اند. در فصل (طبقه) چهارم شرح حالی از سعدی و توصیفی از مقبره وی آمده‌است. دولتشاه در این کتاب، اشعار سعدی را نشان‌دهنده حقیقت و طریقت می‌داند و کراماتی به او نسبت می‌دهد.\nمنابع معاصر درباره سعدی\nدر دوران معاصر، کتاب‌ها و مقالات متعددی درباره سعدی منتشر شده‌است. لغت‌نامه دهخدا به چند اثر برجسته معاصر در این باب ارجاع داده‌است که عبارتند از:\nتاریخ ادبیات ایران نوشته صادق رضازاده شفق\nبحث در باب سعدی (یا تحقیق درباره سعدی) نوشته هنری ماسه\nتاریخ ادبیات ایران جلد دوم (از فردوسی تا سعدی) و جلد سوم (از سعدی تا جامی) نوشته ادوارد براون\nسبک‌شناسی جلد اول، دوم و سوم نوشته محمدتقی بهار\nضیاء موحد در کتاب سعدی () مهمترین کتاب‌هایی را که تا دهه هفتاد شمسی در مورد سعدی نوشته شده‌است، برمی‌شمارد:\nتکوین غزل و نقش سعدی، نوشته محمود عبادیان ()\nذکر جمیل سعدی (مجموعه مقالات کنگره هزاره سعدی)\nدر قلمرو سعدی، نوشته علی دشتی\nطبله عطار و نسیم گلستان، نوشته جلال‌الدین همایی\nحکمت سعدی، نوشته کیخسرو هخامنشی",
   "Links":[
      "گلستان سعدی",
      "لقب",
      "کنیه",
      "نام کوچک",
      "تخلص",
      "ایران",
      "شیراز",
      "بغداد",
      "سعدیه",
      "اتابکان فارس",
      "خلفای عباسی",
      "خوارزمشاهیان",
      "ایلخانان",
      "حمله مغول به ایران",
      "اسلام",
      "سنی",
      "شافعی",
      "اشعری",
      "سخنرانی",
      "شاعر",
      "نویسنده",
      "سبک عراقی",
      "بوستان سعدی",
      "غزلیات سعدی",
      "کلیات سعدی",
      "مدرسه نظامیه بغداد",
      "سبط بن جوزی",
      "شهاب‌الدین عمر سهروردی",
      "حافظ شیرازی",
      "امیرخسرو دهلوی",
      "ولتر",
      "گوته",
      "محمد",
      "پیامبر اسلام",
      "محمد غزالی",
      "سنایی",
      "فردوسی",
      "انوری",
      "زبان پارسی",
      "اقوام ایرانی‌تبار",
      "نظامیه بغداد",
      "جهان اسلام",
      "شام",
      "حجاز",
      "عباسیان",
      "فارس (سرزمین)",
      "ابوبکر بن سعد زنگی",
      "تصوف",
      "اشاعره",
      "سرنوشت‌باوری",
      "اخلاق",
      "مصلحت‌اندیشی",
      "جریان روشنفکری در ایران",
      "زبان فارسی",
      "زبان فارسی#فارسی نو",
      "مدرسه",
      "مکتب‌خانه",
      "ادبیات فارسی",
      "ضرب‌المثل",
      "ایجاز",
      "طنز",
      "مثنوی",
      "غزل",
      "قصیده",
      "قطعه (شعر)",
      "ترجیع‌بند",
      "مفرد",
      "زبان عربی",
      "عشق",
      "ادبیات تعلیمی",
      "عرفان",
      "یوهان ولفگانگ فون گوته",
      "هندوستان",
      "آسیای صغیر",
      "آسیای مرکزی",
      "زبان‌های اروپایی",
      "حافظ",
      "محمدعلی جمالزاده",
      "ابراهیم گلستان",
      "جلال‌الدین تاج",
      "محمدرضا شجریان",
      "غلامحسین بنان",
      "۱ اردیبهشت",
      "روز سعدی",
      "چنگیزخان",
      "عراق",
      "هولاکوخان",
      "شهر",
      "کتابخانه",
      "غارت",
      "فرارود",
      "اصفهان",
      "هند",
      "اتابک",
      "ابوبکر بن سعد",
      "سعد بن زنگی",
      "سلطان محمد خوارزمشاه",
      "یرلیغ",
      "اوگتای خان",
      "خلافت عباسیان",
      "مستعصم",
      "سعد بن ابوبکر",
      "تفرش",
      "انکیانو",
      "ابوحامد محمد غزالی",
      "عبدالقادر گیلانی",
      "قادریه",
      "سهروردیه",
      "کبرویه",
      "خانگاه",
      "مستنصر (بغداد)",
      "طغرل‌بیگ",
      "خواجه نظام‌الملک طوسی",
      "شعر",
      "نثر",
      "حدیقةالحقیقه",
      "عطار نیشابوری",
      "مولوی",
      "فلسفه اشراق",
      "فلسفه یونانی",
      "حکمت خسروانی",
      "منطق",
      "حماسه",
      "پهلوان",
      "حماسه عرفانی",
      "سلجوقیان",
      "مدح",
      "قالب شعر",
      "خاقانی",
      "نظامی گنجوی",
      "سده ۶ (قمری)",
      "عراق عجم",
      "سبک خراسانی",
      "بسامد",
      "نثر فارسی",
      "نثر فنی",
      "مقامات حمیدی",
      "قرآن",
      "سجع",
      "تاریخ",
      "جامع‌التواریخ",
      "تاریخ جهانگشای",
      "علاءالدین محمد خوارزمشاه",
      "قراختائیان",
      "بخارا",
      "آبسکون",
      "نیشابور",
      "اوگتای‌خان",
      "هولاکو خان",
      "جلال‌الدین خوارزمشاه",
      "جنگ‌های صلیبی",
      "بنی عباس",
      "اتابک محمد بن سعد",
      "شمس‌الدین محمد جوینی",
      "ابش خاتون",
      "اغراق",
      "افسانه",
      "دانشنامه ایرانیکا",
      "سال تولد سعدی",
      "یان ریپکا",
      "عباس اقبال آشتیانی",
      "علوم دینی",
      "شریعت",
      "قطب‌الدین شیرازی",
      "محمد خوارزمشاه",
      "غیاث‌الدین خوارزمشاه",
      "شبانه‌روزی (مکان)",
      "صرف و نحو",
      "فقه",
      "حدیث",
      "اصول فقه",
      "پزشکی",
      "فلسفه",
      "اخترشناسی",
      "قاضی",
      "فقیه",
      "علم حدیث",
      "اهل سنت",
      "احیاء علوم‌الدین",
      "علم کلام",
      "اسماعیلیه",
      "ابن جوزی",
      "خطابه",
      "شام (سرزمین)",
      "دمشق",
      "بعلبک",
      "روم",
      "ترکستان",
      "غزنین",
      "آذربایجان (ایران)",
      "فلسطین",
      "چین",
      "یمن",
      "آفریقای شمالی",
      "نماد",
      "پنج اقلیم حضور",
      "خانقاه",
      "ابوعبدالله بن خفیف",
      "دربار سلطنتی",
      "ذبیح‌الله صفا",
      "محمدعلی همایون کاتوزیان",
      "افسردگی (حالت)",
      "ولیعهد",
      "مراقبه",
      "عطاملک جوینی",
      "حج",
      "آذربایجان",
      "اباقاخان",
      "شیخ صفی‌الدین اردبیلی",
      "قاضی نورالله شوشتری",
      "خواجه نصیرالدین طوسی",
      "فلک",
      "محمدابراهیم باستانی پاریزی",
      "مرثیه",
      "سعید نفیسی",
      "ذیحجه",
      "آنری ماسه",
      "علی‌اصغر حکمت",
      "محمد خزائلی",
      "سومنات",
      "مقامه",
      "بت‌پرستی",
      "برهمن",
      "فرنگی",
      "طرابلس (لبنان)",
      "حلب",
      "اروپا",
      "ضیاء موحد",
      "فرنگ",
      "بارو",
      "جنگ صلیبی هفتم",
      "کاشغر",
      "ختای",
      "بداهه‌پردازی",
      "نحو",
      "ترکستان شرقی",
      "شمس قیس رازی",
      "المعجم فی معاییر اشعار العجم",
      "خلفای راشدین",
      "شیعه",
      "جامعه",
      "حکمت#حکمت نظری و حکمت عملی",
      "آزادی اندیشه",
      "آزادی بیان",
      "سده ۷ (قمری)",
      "سماع",
      "بدیع‌الزمان فروزانفر",
      "نظریه",
      "ابدال",
      "جنید بغدادی",
      "شبلی نعمانی",
      "بایزید بسطامی",
      "غلامرضا رشید یاسمی",
      "عشق عرفانی",
      "محمدعلی فروغی",
      "سید علی قاضی",
      "سده ۱۳ (خورشیدی)",
      "سده ۱۴ (خورشیدی)",
      "دانشگاه کمبریج",
      "متافیزیک",
      "انتزاع",
      "باربیه دومنار",
      "مذهب",
      "چاپلوسی",
      "هزل",
      "شاهدبازی",
      "همجنس‌گرایی",
      "مهدی جامی",
      "میل جنسی به کودکان",
      "دوجنس‌گرایی",
      "آرش نراقی",
      "محمد بقایی",
      "شعر کهن فارسی",
      "هزلیات سعدی",
      "مراثی",
      "تلمیع",
      "رباعی",
      "مفردات سعدی",
      "بیت (شعر)",
      "شعر غنایی",
      "موعظه",
      "توحید (اسلام)",
      "پاکستان",
      "بحر متقارب",
      "معما",
      "الفبا",
      "عبدالعظیم قریب",
      "محمدجواد مشکور",
      "خلیل خطیب رهبر",
      "حسن انوری",
      "غلام‌حسین یوسفی",
      "نسخه خطی",
      "بهاءالدین خرمشاهی",
      "موزه هنر نلسون اتکینز",
      "کانزاس سیتی",
      "ایالات متحده آمریکا",
      "شاهنامه",
      "آرمان‌شهر",
      "عدالت",
      "احسان",
      "تواضع",
      "رضا (تصوف)",
      "ذکر",
      "تربیت",
      "شکر (مفهوم اخلاقی)",
      "توبه",
      "قناعت",
      "تاریخ‌نگاری",
      "تذکره",
      "اطناب",
      "داریوش رحمانیان",
      "سیاست‌نامه",
      "جناس",
      "تاریخ وصاف",
      "تاریخ جهانگشای جوینی",
      "خواجه عبدالله انصاری",
      "حمیدی بلخی",
      "ماشین چاپ دوار (روتاری)",
      "تبریز",
      "زبان و ادب فارسی",
      "وزن شعر فارسی",
      "علی دشتی",
      "منحنی",
      "دایره",
      "زاویه",
      "میل جنسی در انسان",
      "چکسلواکی",
      "مرکز سعدی‌شناسی",
      "ادوارد",
      "شرق‌شناسی",
      "موسی اسوار",
      "آرایه‌های ادبی",
      "رودکی",
      "غلامحسین یوسفی",
      "نثر مصنوع",
      "واژه",
      "جمله",
      "قافیه",
      "ردیف (شعر)",
      "مصراع",
      "استعاره",
      "مجاز",
      "میان‌جمله",
      "مترادف",
      "ایرج پزشکزاد",
      "خلاقیت",
      "ادبیات غنایی",
      "امید مجد",
      "اعراف (سوره)",
      "سیاه‌پوست",
      "سفیدپوست",
      "اسطوره‌شناسی",
      "جنگ‌افزار",
      "دانش‌آموخته",
      "مناظره",
      "ملاحده",
      "فتوا",
      "استقبال (ادبیات)",
      "دیوان انوری",
      "سیروس شمیسا",
      "ابوطیب متنبی",
      "دارالعلم للملایین",
      "بیروت",
      "حسینعلی محفوظ",
      "مهدی محقق",
      "ابن بطوطه",
      "هانگژو",
      "محراب مسجد",
      "ختن",
      "داریوش شایگان",
      "ادوارد براون",
      "ایران‌شناس",
      "بریتانیایی",
      "مشک",
      "کعبه",
      "کوزه",
      "همام تبریزی",
      "سعدالدین نزاری قهستانی",
      "امیرحسن دهلوی",
      "سیف فرغانی",
      "آق‌سرای",
      "علم عروض",
      "تضمین",
      "اقتباس ادبی",
      "خواجوی کرمانی",
      "عبدالعلی دستغیب",
      "خارستان",
      "مجد خوافی",
      "نگارستان معین‌الدین جوینی",
      "معین‌الدین جوینی",
      "بهارستان (کتاب)",
      "جامی",
      "منشآت قائم مقام فراهانی",
      "قائم‌مقام فراهانی",
      "پریشان",
      "قاآنی شیرازی",
      "پروین اعتصامی",
      "محمدعلی جمال‌زاده",
      "زبان عامیانه",
      "حکایت",
      "آندره دوریه",
      "زبان فرانسوی",
      "زبان لاتین",
      "آدام اولئاریوس",
      "زبان آلمانی",
      "زبان انگلیسی",
      "لندن",
      "ریچارد فرانسیس برتون",
      "جهان‌بینی",
      "روشن‌فکری",
      "سده ۱۸ (میلادی)",
      "ژان دو لا فونتن",
      "کلیله و دمنه",
      "انوار سهیلی",
      "عصر روشنگری",
      "رمان",
      "دنی دیدرو",
      "ویکتور هوگو",
      "آندره ژید",
      "لازار کارنو",
      "نیکولا سعدی کارنو",
      "ترمودینامیک",
      "ماری فرانسوا سعدی کارنو",
      "فرانسه",
      "آلمان",
      "دیوان غربی-شرقی",
      "مروارید",
      "رالف والدو امرسون",
      "آمریکایی‌ها",
      "سده ۱۹ (میلادی)",
      "ویلیام شکسپیر",
      "میگل د سروانتس",
      "هومر",
      "الکساندر پوشکین",
      "فواره باغچه‌سرای",
      "ایوان بونین",
      "جایزه نوبل ادبیات",
      "شبه‌قاره هند",
      "زبان اردو",
      "زبان پنجابی",
      "زبان سندی",
      "زبان سانسکریت",
      "جواهر لعل نهرو",
      "کتاب درسی",
      "آموزش و پرورش",
      "گورکانیان",
      "زبان رسمی",
      "امپراتوری عثمانی",
      "زبان ترکی استانبولی",
      "یعقوب بن علی بروسوی",
      "بنی‌آدم اعضای یک پیکرند",
      "سنتوری (معماری)",
      "سازمان ملل متحد",
      "نیویورک",
      "نستعلیق",
      "فرش ایرانی",
      "صیرفیان",
      "ویجر",
      "موسیقی",
      "ساز",
      "موسیقی سنتی ایرانی",
      "واج‌شناسی و آواشناسی فارسی",
      "ترانه",
      "آواز",
      "گرامافون",
      "پیوند مهر",
      "نوا، مرکب‌خوانی",
      "دستان (آلبوم)",
      "دل مجنون",
      "بهار دلکش",
      "فریاد (آلبوم)",
      "در خیال",
      "محمود محمودی خوانساری",
      "عبدالوهاب شهیدی",
      "اکبر گلپایگانی",
      "تئاتر",
      "داریوش مؤدبیان",
      "تهران",
      "اثر اقتباسی",
      "پری صابری",
      "نمایش‌نامه",
      "داریوش ارجمند",
      "سیاه‌بازی",
      "فرهاد حسن‌زاده",
      "قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب",
      "مهدی آذر یزدی",
      "سعدی از دست خویشتن فریاد",
      "عباس کیارستمی",
      "جنبش مشروطه ایران",
      "روشنفکران",
      "نوگرایی",
      "سنت",
      "میرزا فتحعلی آخوندزاده",
      "عبدالرحیم طالبوف",
      "میرزا آقاخان کرمانی",
      "نقد ادبی",
      "اصول اخلاق",
      "فلسفه اخلاق",
      "تقدیرگرایی",
      "حقوق اجتماعی",
      "احمد کسروی",
      "گرایش‌های جنسی",
      "علی شریعتی",
      "کودک",
      "نوجوان",
      "اسماعیل خویی",
      "شعر نو",
      "احمد شاملو",
      "نیما یوشیج",
      "تاریخ‌نگار",
      "محمدتقی بهار",
      "پهندژ",
      "باغ دلگشا",
      "رکن‌آباد (سروستان)",
      "یعقوب ذوالقدر",
      "کریمخان زند",
      "آجر",
      "مگس",
      "حافظیه",
      "انجمن آثار ملی ایران",
      "محسن فروغی",
      "آندره گدار",
      "اشرف پهلوی",
      "محمدرضا پهلوی",
      "محمود حسابی",
      "وزارت فرهنگ",
      "معماری ایرانی",
      "ایوان",
      "ستون",
      "رواق",
      "L",
      "گنبد",
      "کاشی",
      "فیروزه‌ای",
      "قنات",
      "آب‌نما",
      "آثار ملی ایران",
      "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی",
      "دروازه اصفهان (شیراز)",
      "ابوالحسن صدیقی",
      "نقاش",
      "مجسمه‌ساز",
      "ایرانی‌ها",
      "سنگ مرمر",
      "اسکناس صدهزار ریالی",
      "برنز",
      "اسکناس یکصد هزار ریالی",
      "فرهنگستان زبان و ادب فارسی",
      "دانشسرای عالی",
      "دبیرستان",
      "دبیرستان سعدی",
      "تاریخ جهانگشا",
      "سفرنامه",
      "وصاف شیرازی",
      "مغول",
      "مردمان ترک",
      "رشیدالدین فضل‌الله همدانی",
      "الکامل فی التاریخ",
      "عزالدین بن اثیر",
      "معجم‌البلدان",
      "یاقوت حموی",
      "طبقات ناصری",
      "منهاج سراج",
      "مجمع الآداب فی معجم الالقاب",
      "ابن فوطی",
      "راوی (روایت)",
      "سده ۸ (قمری)",
      "شرح حال",
      "پیامبر",
      "سقوط بغداد (۱۲۵۸)",
      "ابن بزاز اردبیلی",
      "صفوةالصفا",
      "شدالازار",
      "جنید شیرازی",
      "عرفان اسلامی",
      "الحوادث‌الجامعه",
      "اسماعیلیان الموت (حکومت)",
      "سفرنامه ابن بطوطه",
      "مراکش",
      "نفحات‌الانس",
      "تذکرةالشعرا",
      "دولتشاه سمرقندی",
      "سده ۹ (قمری)",
      "کرامات",
      "کتاب",
      "مقاله",
      "لغت‌نامه دهخدا",
      "صادق رضازاده شفق",
      "تحقیق درباره سعدی (کتاب)",
      "تاریخ ادبیات ایران ادوارد براون",
      "سبک‌شناسی",
      "محمود عبادیان",
      "جلال‌الدین همایی",
      "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی",
      "تاریخ ایران کمبریج"
   ],
   "Parents":[
      "سعدی",
      "افراد صدساله اهل ایران",
      "افراد صدساله فارسی‌زبانان",
      "اهالی ایران در سده ۱۳ (میلادی)",
      "اهالی شیراز",
      "دانش‌آموختگان نظامیه بغداد",
      "درگذشتگان ۶۹۱ (قمری)",
      "درگذشتگان در شیراز",
      "درگذشتگان سده ۱۳ (میلادی)",
      "زادگان ۱۱۸۴ (میلادی)",
      "زادگان ۶۰۶ (قمری)",
      "شاعران ایران بزرگ",
      "شاعران سده ۱۲ (میلادی) اهل ایران",
      "شاعران سده ۱۳ (میلادی) اهل ایران",
      "شاعران صوفی",
      "شاعران غزل‌سرا",
      "شاعران فارسی‌زبان",
      "شاعران فارسی‌زبان اهل ایران",
      "شاعران فارسی‌زبان سده ۷ (قمری)",
      "شاعران قصیده‌سرا",
      "شاعران مرد اهل ایران",
      "صوفیان اهل ایران",
      "مسلمانان سنی اهل ایران",
      "نمادهای ملی ایران",
      "نویسندگان سده ۱۳ (میلادی)",
      "نویسندگان مرد اهل ایران"
   ]
}